English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pick a cherry U ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blow U ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blows U ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
counted U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
spiller U انداختن تمام میلههای بولینگ با
converts U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converted U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
convert U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
foundation U انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
mixer U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixers U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
worcester U باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
dead mark U انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
maples U میلههای بولینگ
hig low jack U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
setup U وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
pin deck U قسمت زیر میلههای بولینگ
double pinochle U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
pocket split U باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
dead wood U میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
bedpost U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
half worcester U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
big four U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
cheesecakes U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
cheesecake U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
fill U تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pumpkin U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkins U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
baby split U وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
pinsetter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinspotter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
fills U تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pits U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
wood U چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
pinfall U تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
count U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counting U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
spread eagle U سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
holeable U گوی اسان برای به سوراخ انداختن
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
light hit U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
big ball U ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
carried U انداختن یک یا دو میله بولینگ
carries U انداختن یک یا دو میله بولینگ
carry U انداختن یک یا دو میله بولینگ
carrying U انداختن یک یا دو میله بولینگ
spare U انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
spared U انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
sweeper U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
sweepers U اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
disablement U ناتوانی
insufficience U ناتوانی
insufficiency U ناتوانی
decropitude U ناتوانی
incapacitation U ناتوانی
incapability U ناتوانی
sickliness U ناتوانی
impotency U ناتوانی
prosternation U ناتوانی
enfeeblement U ناتوانی
faintness U ناتوانی
flivver U ناتوانی
impotence U ناتوانی
failure U ناتوانی
inability U ناتوانی
disabilities U ناتوانی
asthenia U ناتوانی
disability U ناتوانی
failures U ناتوانی
debility U ضعف و ناتوانی
acatamathesia U ناتوانی ادراکی
anaphia U ناتوانی بساوشی
intolerance U تعصب ناتوانی
amusia U ناتوانی موسیقایی
asemia U ناتوانی نمادی
reading disability U ناتوانی در خواندن
market failure U ناتوانی بازار
perceptual handicap U ناتوانی ذهنی
impotence U ناتوانی جنسی
intolerancy U تعصب ناتوانی
acalculia U ناتوانی در حساب
asemasia U ناتوانی نمادی
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
straightforward U اسان
easier U اسان
facile U اسان
simplest U اسان
duck soup U اسان
cushy U اسان
cushiest U اسان
potties U اسان
potty U اسان
cushier U اسان
simple U اسان
simpler U اسان
easiest U اسان
easygoing U اسان
eath U اسان
easy U اسان
degage U اسان
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
insolvency U ناتوانی درپرداخت دین
nervous breakdown U ناتوانی روانی [پزشکی]
scatter arm U ناتوانی در پرتاب یا پاس
muffs U ناتوانی در گرفتن توپ
muffing U ناتوانی در گرفتن توپ
muffed U ناتوانی در گرفتن توپ
feebly U از روی ضعف و ناتوانی
muff U ناتوانی در گرفتن توپ
impotently U از روی ضعف و ناتوانی
undersexed U دارای ناتوانی جنسی
acraturesis U ناتوانی در دفع ادرار
permissiveness U اسان گیری
soft loans U وام اسان
soft loan U وام اسان
laxity U اسان گیری
light handed U اسان راحت
facilitates U اسان کردن
permissive U اسان گیر
facilitating U اسان کردن
to roll on U اسان رفتن
to roll by U اسان رفتن
to sweep past U اسان رفتن
easier U پاس اسان
euthanasia U مرگ اسان
facilitate U اسان کردن
easiest U پاس اسان
easygoing U اسان گیر
lollipops U ضربه اسان
lollipop U ضربه اسان
easy U پاس اسان
to ease off U اسان شدن
lenient U اسان گیر
facilitated U اسان کردن
decrepitude U حالت ضعف و ناتوانی فرتوتی
leniency U اسان گیری ارفاق
royal road U اسان ترین راه
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
cushily U اسان وبی دردسر
duck soup U کار اسان وسهل
glides U سریدن اسان رفتن
glide U سریدن اسان رفتن
to take it easy U کار را اسان گرفتن
glided U سریدن اسان رفتن
happy go lucky U اسان گذران بیمار
mobility U انتقال اسان منابع تولید
laughter U مسابقه اسان برای بردن
collars U کسب اسان امتیاز ضربه
collar U کسب اسان امتیاز ضربه
chippie U پرتاب اسان از زیر سبد
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
it promisews to be easy U امید میرود اسان باشد
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
it is very easily done U بسیار اسان انجام میگیرد
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
seal bars U میلههای اب بندی
split U میلههای باقیمانده
rods of corti U میلههای کورتی
grate U میلههای اهنی
net posts U میلههای تور
leave U میلههای جامانده
grates U میلههای اهنی
four horsemen U جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
picket fence U جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
connections U میلههای رابط
grated U میلههای اهنی
parallel bars U میلههای پارالل
leaving U میلههای جامانده
to invalid a soldier home U سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
nothing great is easy U هیچ کاری بزرگی اسان نیست
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
grate U پنجره میلههای اهخنی
driving bit U هویزه میلههای اسب
stanchion U میلههای عمودی ناو
cross barred U دارای میلههای عرضی
bacillar U بشکل میلههای کوچک
grated U پنجره میلههای اهخنی
grates U پنجره میلههای اهخنی
seat bars U میلههای تکیه گاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com