English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ectogenic U قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
amygdala U بادامه
pupa U بادامه
pupae U بادامه
chrysalid U بادامه
pupiform U بادامه وار
exteriorly U درخارج
externality U وقوع درخارج
clambake U اجتماعی درخارج
extracellular U واقع درخارج سلولهای بدن
extraterritorial U واقع درخارج قلمرو داخلی خارج مملکتی
heterogenesis U تناسل ناهمجنس تولید شده درخارج بدن
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
host U میزبان
hostess U زن میزبان
hostesses U زن میزبان
entertainers U میزبان
hosted U میزبان
he officiated as host U میزبان شد
hosting U میزبان
landlady U میزبان
entertainer U میزبان
landladies U میزبان
hosts U میزبان
land lady U زن میزبان
epicycloid U منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
host crystal U بلور میزبان
host computer U کامپیوتر میزبان
host nation U کشور میزبان
host U سپاه میزبان
hosts U سپاه میزبان
host computers U کامپیوتر میزبان
hosted U سپاه میزبان
hosting U سپاه میزبان
host country U کشور میزبان
host operating system U سیستم عامل میزبان
host guest chemistry U شیمی میزبان- میهمان
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
host U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
host organism U ارگانیسم میزبان [زیست شناسی]
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
hosting U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
host U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
homoecious U دارای یک میزبان درتمام دوره زندگانی
hosted U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
hosts U آداپتوری که به کامپیوتر میزبان وصل است
endobiotic U زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
mirror writing shadow reading U کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
motile U قادر بجنبش
free swimming U قادر به شنا
almightly U قادر مطلق
numerate U قادر شمردن
all-powerful U قادر مطلق
omnipotent U قادر مطلق
omnipotent U قادر متعال
end system U پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
solvents U قادر به پرداخت دیون
solvent U قادر به پرداخت دیون
literacy U قادر به خواندن بودن
solvent U قادر به پرداخت قروض
solvable U قادر بتادیه وام
enable U قادر ساختن توانا
enabled U قادر ساختن توانا
enabling U قادر ساختن توانا
solvents U قادر به پرداخت قروض
enables U قادر ساختن توانا
thermoduric U قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability U قادر به انجام کاری بودن
acatamathesia U قادر بدرک سخن نبودن
may U توانایی داشتن قادر بودن
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
facility U قادر به انجام کاری به سادگی بودن
able to withstand contamination <adj.> U قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
macro U برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
graphics U چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
end system U روی اینترنت کامپیوتر اصلی یا میزبان که به اینترنت وصل است
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
faults U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
landplane U هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
recorders U قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
handle U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
faulted U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
hypermedia U متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
recorder U قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
fault U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
communication U ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
edp U پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
communicating word processor U پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
handles U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
identification U تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification U حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
commodities U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
integrated U نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
commodity U چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
medium U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
mediums U هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
bulk U رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
interactive U سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
extends U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending U استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
demonstrations U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
appleline U IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
cells U محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
demonstration U نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
cell U محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
vertical take off and landing U هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
ZMODEM U گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
literate U قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
processor U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
integrated U پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
screened U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screens U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screening, screenings U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
upload U 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
transphasor U ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
togetherness U زندگی با هم
eau de vie U اب زندگی
lifelines U خط زندگی
vita U زندگی
vivification U زندگی
wile a U در زندگی
living U زندگی
lifeline U خط زندگی
habitance U زندگی
habitancy U زندگی
life U زندگی
lives U زندگی
existences U زندگی
existence U زندگی
lives of great men U زندگی
hard U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
hardest U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
harder U دیسک مغناطیسی محکم که قادر به ذخیره سازی حجم داده بسیار بیشتر از روی فلاپی دیسک است و معمولا متحرک نیست
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
concubinage U زندگی بطورصیغه
life style U سبک زندگی
live forever U زندگی ابدی
livable U قابل زندگی
living expenses U هزینه زندگی
ever lasting life U زندگی جاویدان
life sustenance U گذران زندگی
parasitism U زندگی طفیلی
planetary life U زندگی دربدر
lifeway U طرز زندگی
monkery U زندگی راهبی
liveable U قابل زندگی
azoic U تهی از زندگی
pieds-a-terre U جای زندگی
pied-a-terre U جای زندگی
married life U زندگی زناشویی
marriage life U زندگی زناشویی
monandry U زندگی با یک شوهر
lifestyles U شیوهی زندگی
lifestyle U شیوهی زندگی
living death U زندگی مرگبار
joie de vivre U نشاط زندگی
living cost U هزینه زندگی
living area U منطقه زندگی
public life U زندگی در سیاست
life motto U شعار زندگی
scheme of life U رویه زندگی
eremitic life U زندگی زاهدانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com