English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (747 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
microprogram U وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
sampler U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
samplers U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
register U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
swapped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
circulating U چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
for the future <adv.> U برای آینده
ex nunc U برای آینده
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
to store up something U انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
custodian U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
softest U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dissave U ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
area U بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
areas U بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. U ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
mass storage U سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
bit map U ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
topping lift U طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
CD U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
CDs U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
graphics U تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
fishnet U نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . U فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
toolbox U جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
bad debts U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
storage U دیسک برای ذخیره داده
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
ccd U محفظه هایی برای ذخیره داده
capacity U فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities U فضای فراهم برای ذخیره سازی
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
reserved for unexpired risks U ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
storage U بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
register U محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registering U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
floppy U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
integer U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registering U محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registers U محل ذخیره سازی برای داده کنترل
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registers U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
integers U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
floppies U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storage U ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
storage U فضای لازم برای ذخیره سازی داده
floppy discs U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disk U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy disks U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
reads U ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
read U ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
plants U ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
register U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
plant U ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
archive U ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
densities U دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
overhead U کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
scratching U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
names U نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
IFF U استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
name U نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
cassette U نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
media U هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
cassettes U نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
scratch U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
normal U قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
recall U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalled U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalls U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
density U دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
scratches U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratched U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
tend U نگهداری کردن از
to take keep U نگهداری کردن
manage U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
safeguards U نگهداری کردن
to maintain a road U نگهداری کردن
maintrain U نگهداری کردن
tends U نگهداری کردن از
tending U نگهداری کردن از
tended U نگهداری کردن از
maintained U نگهداری کردن
to maintain one's family U نگهداری کردن
support U نگهداری کردن
safeguarding U نگهداری کردن
safeguarded U نگهداری کردن
safeguard U نگهداری کردن
maintain U نگهداری کردن
maintains U نگهداری کردن
conserves U نگهداری کردن
conserving U نگهداری کردن
upkeep U نگهداری کردن
keep U نگهداری کردن
conserved U نگهداری کردن
keeps U نگهداری کردن
conserve U نگهداری کردن
registers U فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registering U فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
post offices U محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post office U محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
diskless workstation U ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
tiff U قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
register U فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
media U مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
leading zero U رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com