Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 255 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
render
U
دوباره دادن
rendered
U
دوباره دادن
renders
U
دوباره دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reorganised
U
دوباره سازمان دادن
reorganises
U
دوباره سازمان دادن
reorganising
U
دوباره سازمان دادن
reorganize
U
دوباره سازمان دادن
reorganized
U
دوباره سازمان دادن
reorganizes
U
دوباره سازمان دادن
reorganizing
U
دوباره سازمان دادن
repeat
U
دوباره انجام دادن
repeats
U
دوباره انجام دادن
reassure
U
دوباره اطمینان دادن
reassure
U
دوباره قوت قلب دادن
reassured
U
دوباره اطمینان دادن
reassured
U
دوباره قوت قلب دادن
reassures
U
دوباره اطمینان دادن
reassures
U
دوباره قوت قلب دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
redid
U
دوباره انجام دادن
redo
U
دوباره انجام دادن
redoes
U
دوباره انجام دادن
redoing
U
دوباره انجام دادن
redone
U
دوباره انجام دادن
aftercrop
U
حصاد دوم دوباره حاصل دادن
make over
U
انتقال دادن دوباره ساختن
re lay
U
دوباره گذاردن یا قرار دادن
reanimate
U
دوباره نیرو دادن
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
regorge
U
دوباره قورت دادن
reorder
U
دوباره سفارش دادن
repiece
U
دوباره سر هم دادن
to make over
U
انتقال دادن دوباره ساختن
reappraise
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraised
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraises
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraising
U
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
rethink
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinking
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethinks
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rethought
U
دوباره مورد تفکر قرار دادن
rework
U
دوباره انجام دادن
reworked
U
دوباره انجام دادن
reworking
U
دوباره انجام دادن
reworks
U
دوباره انجام دادن
pick up
<idiom>
U
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
countenance
[encourage]
U
دوباره نیرو دادن
elate
U
دوباره نیرو دادن
embolden
U
دوباره نیرو دادن
encourage
U
دوباره نیرو دادن
hearten
U
دوباره نیرو دادن
reanimate
U
دوباره نیرو دادن
Other Matches
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
again
U
دوباره
afresh
U
دوباره
anew
U
دوباره
revet
U
دوباره
de novo
U
دوباره
bis
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
on more
U
دوباره
refloats
U
دوباره به اب انداختن
reinstated
U
دوباره گماشتن
reelect
U
دوباره گزیدن
reworked
U
دوباره ورزیدن
repeated test
U
ازمون دوباره
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reworks
U
دوباره ورزیدن
resorption
U
بلع دوباره
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
replenishment
U
دوباره پرکردن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
reinstates
U
دوباره گماشتن
re-running
U
دوباره دویدن
re-ran
U
دوباره دویدن
reconstruction
U
دوباره سازی
reworking
U
دوباره ورزیدن
encore
U
دوباره بنوازید
re-runs
U
دوباره دویدن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
repass
U
دوباره عبورکردن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
refreshingly
U
دوباره سازی
re-run
U
دوباره دویدن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
refreshing
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
reinstate
U
دوباره گماشتن
regorge
U
دوباره فروبردن
rewritten
U
دوباره نوشتن
rebirth
U
تولد دوباره
rewritten
U
دوباره نویسی
reproduction
U
تولید دوباره
rejoin
U
دوباره پیوستن به
reproductions
U
تولید دوباره
refillable
U
دوباره پر کردنی
encores
U
دوباره بنوازید
rejoined
U
دوباره پیوستن به
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
rewriting
U
دوباره نویسی
rehear
U
دوباره شنیدن
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
twice born
U
دوباره زاد
repullulate
U
دوباره درامدن
rewrite
U
دوباره نوشتن
reinvest
U
دوباره گماشتن
rewrite
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نوشتن
rewriting
U
دوباره نوشتن
rejoining
U
دوباره پیوستن به
rejoins
U
دوباره پیوستن به
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
rewrites
U
دوباره نویسی
reissued
U
دوباره منتشرکردن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
reissue
U
دوباره منتشرکردن
resorb
U
دوباره بعلیدن
rework
U
دوباره ورزیدن
reenagement
U
استخدام دوباره
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
fox message
U
پیام دوباره
rewrote
U
دوباره نوشتن
repeat
U
دوباره گفتن
rewrote
U
دوباره نویسی
repeat
U
دوباره ساختن
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
repeats
U
دوباره گفتن
repeats
U
دوباره ساختن
restart
U
شروع دوباره
reinstating
U
دوباره گماشتن
rally
U
دوباره بکارانداختن
reseat
U
دوباره نشاندن
refreshes
U
دوباره پر کردن
plerosis
U
دوباره پرشدن
reassembling
U
دوباره سوارکردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
reassembles
U
دوباره سوارکردن
reassembled
U
دوباره سوارکردن
refresh
U
دوباره پر کردن
re edify
U
دوباره ساختن
re echo
U
دوباره برگرداندن
refilling
U
دوباره پرکردن
reseated
U
دوباره نشاندن
to come again
U
دوباره امدن
rewriter
U
دوباره نویس
reseats
U
دوباره نشاندن
recoat
U
دوباره اندودن
recature
U
دوباره تسخیرکردن
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
digamy
U
عروسی دوباره
reseating
U
دوباره نشاندن
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
reassemble
U
دوباره سوارکردن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
refills
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پرکردن
redevelops
U
دوباره فاهرکردن
re fuse
U
دوباره گداختن
refilling
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پرکردن
refill
U
دوباره پر کردن
remake
U
دوباره سازی
resell
U
دوباره فروختن
reselling
U
دوباره فروختن
resells
U
دوباره فروختن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
reedify
U
دوباره ساختن
once more
U
دوباره باردیگر
resold
U
دوباره فروختن
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
second check
U
بررسی دوباره
remakes
U
دوباره سازی
redeveloping
U
دوباره فاهرکردن
refill
U
دوباره پرکردن
retakes
U
دوباره گرفتن
readjusts
U
دوباره تعدیل
recurring
U
دوباره فاهرشونده
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
come back
U
دوباره مد شدن
resurge
U
دوباره برخاستن
rallies
U
دوباره بکارانداختن
retaken
U
دوباره گرفتن
redintegrate
U
دوباره مستقرشونده
revest
U
دوباره گماشتن
re count
U
دوباره شمردن
rallied
U
دوباره بکارانداختن
retaking
U
دوباره گرفتن
retransmit
U
دوباره فرستادن
readjusting
U
دوباره تعدیل
readjusted
U
دوباره تعدیل
rewake
U
دوباره برانگیختن
readjust
U
دوباره تعدیل
re construction
U
دوباره سازی
retake
U
دوباره گرفتن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
once again
دوباره
[بار دیگر]
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
regain
U
دوباره بدست اوردن
rallied
U
دوباره جمع شدن
to get back
U
دوباره بدست اوردن
reassembled
U
دوباره جمع شدن
regained
U
دوباره بدست اوردن
reassemble
U
دوباره جمع شدن
yet another
U
دوباره یکی دیگر
rejuvenation
U
دوباره جوان سازی
regain
U
دوباره تصرف کردن
remount
U
دوباره بالا رفتن
redirected
U
دوباره راهنمایی کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
remarried
U
دوباره عروسی کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
repiece
U
دوباره بهم پیوستن
retry
U
دوباره محاکمه کردن
reproducing
U
دوباره عمل اوردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
repeople
U
دوباره مسکون ساختن
reproducing
U
دوباره چاپ کردن
oversrike
U
دوباره چاپ کردن
oversrike
U
دوباره ضربه زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com