English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (6243 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equipment U تجهیزات
fixture U تجهیزات
appliance U تجهیزات
appliances U تجهیزات
instrumentation U تجهیزات
rig U تجهیزات
rigged U تجهیزات
rigs U تجهیزات
device U تجهیزات
devices U تجهیزات
accouterment U تجهیزات
accouterments U تجهیزات
acoutrement U تجهیزات
equipments U تجهیزات
materiel U تجهیزات
transfer equipment U تجهیزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adopted types U انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
parroting U تجهیزات ای اف اف
parrot U تجهیزات ای اف اف
parroted U تجهیزات ای اف اف
parrots U تجهیزات ای اف اف
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
equipment logbook U دفتر تجهیزات
output equipment U تجهیزات خروجی
extra equipment U تجهیزات اضافی
cryptoequipment U تجهیزات رمز
machine equipment U تجهیزات ماشین
ancillary equipment U تجهیزات پیرامونی
critical materials U تجهیزات مهم
individual aquipment U تجهیزات انفرادی
illuminating device U تجهیزات روشنایی
handling equipment U تجهیزات بار
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
capital equipments U تجهیزات سرمایهای
garage equipment U تجهیزات گاراژ
auxiliary equipment U تجهیزات جانبی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
assembly fixture U تجهیزات مونتاژ
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
ancillary equipment U تجهیزات جانبی
accessory equipment U تجهیزات یدکی
radar equipment U تجهیزات رادار
outfits U تجهیزات حفاری
switching device U تجهیزات سوئیچینگ
standby equipment U تجهیزات جانشینی
technical equipment U تجهیزات فنی
telephone equipment U تجهیزات تلفن
turning attachment U تجهیزات تراشکاری
ventilating equipment U تجهیزات تهویه
war material U تجهیزات جنگی
outfit U تجهیزات حفاری
protective equipment U تجهیزات حفافتی
mobilization U تجهیزات قوا
plants U تجهیزات کارگاه
plant U تجهیزات کارگاه
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
nitriting equipment U تجهیزات ازت دهی
honing equipment U تجهیزات سنگ زنی
forming attachment U تجهیزات تراش پروفیل
x ray equipment U تجهیزات اشعه رونتگن
pattern milling attachment U تجهیزات فرز مدل
arsenal U ساختمان تجهیزات نظامی
paint spraying equipment U تجهیزات رنگ پاشی
peripheral equipment operator U متصدی تجهیزات جانبی
plant records U امار تجهیزات کارگاه
induction melting equipment U تجهیزات ذوب القائی
mold making equipment U تجهیزات قالب سازی
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
oil reclamation equipment U تجهیزات احیا روغن
original equipment manufacturer U سازنده تجهیزات اصلی
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
table of organization and equipment (toe U جدول سازمان و تجهیزات
ingot conveying device U تجهیزات انتقال شمش
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
equipment logbook U دفترچه خدمتی تجهیزات
shuttled U بردن افرادو تجهیزات
core blowing equipment U تجهیزات دمیدن هسته
cam turning attachment U تجهیزات تراش بادامک
data communications equipment U تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
grinding attachment U تجهیزات سنگ سمباده
basic end item U تجهیزات ووسایل اولیه
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
panoply U تجهیزات و ارایش کامل
emergency brake equipment U تجهیزات ترمز اضطراری
accoutre U با تجهیزات اماده نمودن
die sinking attachment U تجهیزات فرز حدیده
shuttles U بردن افرادو تجهیزات
shuttle U بردن افرادو تجهیزات
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cam grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قوسی
assets U ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
deadlined equipment U لوازم و تجهیزات از کار افتاده
well-appointed U دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
dead storage U انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
friendly interface U ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
cutter grinding attachment U تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
tweaked U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks U تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
downtime U پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so U علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
pcm U تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
decus U Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation U کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency U شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment U تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem U Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history Forum search
0لطفا معانی loan security و Outright cash purchase را بفرمایید. متشکرم
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com