English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unionism U اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
recruited U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting U سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
open shop U بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
add on مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
recruitment U استخدام
serviced U استخدام
employment U استخدام
sorb U استخدام
service U استخدام
employable U قابل استخدام
reenagement U استخدام دوباره
employers U استخدام کننده
unemployable U غیرفابل استخدام
featherbed U استخدام کارمنداضافی
employer U استخدام کننده
personnel manager U مدیر استخدام
personnel management U مدیریت استخدام
employs U استخدام کردن
to retain U استخدام کردن
employed U استخدام کردن
employ U استخدام کردن
enroll U استخدام کردن
engages U استخدام کردن
retd U مخفف در استخدام
take into service U استخدام کردن
engage U استخدام کردن
employing U استخدام کردن
public service U استخدام دولتی
engages U گرفتن استخدام کردن
recruited U نواموز استخدام کردن
engage U گرفتن استخدام کردن
recruit U نواموز استخدام کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
recruiting U نواموز استخدام کردن
inductee U نفر استخدام شده
administrative contracting office U دفتر استخدام کارگزینی
recruits U نواموز استخدام کردن
working paper U ورقهء استخدام کارگر
reengage U دوباره استخدام کردن
labour policy U سیاست استخدام کارکنان
employing U بکار گماشتن استخدام کردن
reenlistment U دوباره در ارتش استخدام شدن
employ U بکار گماشتن استخدام کردن
employed U بکار گماشتن استخدام کردن
employs U بکار گماشتن استخدام کردن
sign on U قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
to retain a freelancer U استخدام کردن پیشه ور آزاد
take on <idiom> U استخدام کردن،اجازه دادن
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
to hire U برگزیدن برای کار [استخدام کردن]
leagues U اتحادیه
league U اتحادیه
confederacy U اتحادیه
confederacies U اتحادیه
fraternity U اتحادیه
federation U اتحادیه
unions U اتحادیه
federations U اتحادیه
guilds U اتحادیه
fraternities U اتحادیه
union U اتحادیه
guild U اتحادیه
trades unions U اتحادیه تجارتی
trades unions U اتحادیه بازرگانی
labor union U اتحادیه کارگری
trades unions U اتحادیه تجاری
lague U مجمع اتحادیه
trades unions U اتحادیه کارگری
trade unions U اتحادیه تجارتی
circuit U اتحادیه کنفرانس
circuits U اتحادیه کنفرانس
vertical union U اتحادیه صنعتی
company union U اتحادیه شرکت
trades unions U اتحادیه اصناف
trade unions U اتحادیه بازرگانی
trades unions U اتحادیه صنفی
labor unions U اتحادیه کارگران
syndicates U اتحادیه صنفی
labor service U اتحادیه کارگران
citcuit U اتحادیه بازیها
economic union U اتحادیه اقتصادی
syndicalism U اتحادیه گرایی
labour union U اتحادیه کارگران
labourunion U اتحادیه کارگران
wheeling U اتحادیه ورزشی
wheels U اتحادیه ورزشی
wheel U اتحادیه ورزشی
labor union U اتحادیه کارگران
labor unions U اتحادیه کارگری
syndicate U اتحادیه صنفی
custom union U اتحادیه گمرکی
craft union U اتحادیه صنفی
trade union U اتحادیه اصناف
unions U اتحاد اتحادیه
incorporator U کارمند اتحادیه
trade union U اتحادیه صنفی
corporativism U صنف اتحادیه
trade union U اتحادیه کارگری
unionists U عضو اتحادیه
offensive league U اتحادیه تهاجمی
customs union U اتحادیه گمرکی
industrial union U اتحادیه صنعتی
European Union [EU] U اتحادیه اروپا
business union U اتحادیه بازرگانی
corporatism U صنف اتحادیه
unionist U عضو اتحادیه
trade union U اتحادیه تجاری
trade unions U اتحادیه اصناف
trade unions U اتحادیه صنفی
union U اتحاد اتحادیه
trade unions U اتحادیه کارگری
trade unions U اتحادیه تجاری
union <adj.> U اتحادیه بازرگانی
union <adj.> U اتحادیه صنفی
defensive league U اتحادیه دفاعی
association football U اتحادیه فوتبال
union <adj.> U اتحادیه کارگری
trade union U اتحادیه بازرگانی
trade union U اتحادیه تجارتی
international union U اتحادیه بین المللی
carpet exporters union U اتحادیه صادرکنندگان فرش
syndicate U تشکیل اتحادیه دادن
syndicate U اتحادیه تشکیل دادن
syndicates U تشکیل اتحادیه دادن
trusted U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts U اتحادیه شرکتها ائتلاف
union U پیوند اتحادیه اتصالی
unions U پیوند اتحادیه اتصالی
trade unionist U عضو اتحادیه صنفی
trade unionists U عضو اتحادیه صنفی
leaguer U محاصره عضو اتحادیه
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
division U اتحادیه باشگاههای حرفهای
divisions U اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicates U اتحادیه تشکیل دادن
non union U جدا از اتحادیه صنفی
syndicator U تشکیل دهنده اتحادیه
pan american union U اتحادیه پان امریکن
to unionize [American E] U بشکل اتحادیه درآوردن
to unionise [British E] U بشکل اتحادیه درآوردن
guild U اتحادیه محل اجتماع اصناف
guilds U اتحادیه محل اجتماع اصناف
the miner's f. U اتحادیه یاپیمان کان کنان
u.f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای اروپا
f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
cartel U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
unionizes U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
nonunion U کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
unionised U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
ORIA U اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
federating U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionises U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
a ban from flying in the EU U قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
federate U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federated U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionized U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
stock exchnge U بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
unionize U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips U اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
unionization U متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federates U متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
international air transport association U اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
ifips U اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
Freemason U [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
multifunction U ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
baltic exchange U اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
trade unionism U سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
to engage somebody as somebody U کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
applications U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application U به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com