Perdic | wheels | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 42 (7005 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	wheels U	چرخ
	wheels U	دور
	wheels U	چرخش
	wheels U	رل ماشین
	wheels U	چرخیدن
	wheels U	گرداندن
	wheels U	چرخ طایر
	wheels U	گردش ناو
	wheels U	اتحادیه ورزشی
	wheels U	جاروب کردن با پا
	wheels U	ساسایی
	wheels U	چرخ سمباده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	There are wheels within wheels . <proverb> U	هر چرخ را چرخى مى چرخاند .
	There are wheels within wheels . U	کاسه ای زیر نیم کاسه است
	there are wheels within wheels U	زیرکاسه نیم کاسه است
	hell-on-wheels <idiom> U	شخص غرغرو وبدخلق
	cogged wheels U	چرخ دنده ها
	cog wheels U	چرخ دنده ها
	gear wheels U	چرخ دنده ها
	to spin one's wheels <idiom> U	بدون نتیجه زحمت کشیدن [اصطلاح روزمره]
	brake wheels U	چرخ های دندانه دار
	gear wheels U	چرخ های دندانه دار
	cog wheels U	چرخ های دندانه دار
	cogged wheels U	چرخ های دندانه دار
	spinning wheels U	دوک نخ ریسی
	spinning wheels U	چرخ طیار
	spinning wheels U	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
	spare wheels U	چرخ زاپاس
	steering wheels U	رل
	steering wheels U	چرخ سکان فرمان اتومبیل
	steering wheels U	غربالک
	spinning wheels U	چرخ نخ ریسی
	suck wheels U	رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
	steering wheels U	چرخ فرمان
	to grease the wheels U	چرخ هاراروغن زدن
	to oil the wheels U	چرخها را روغن زدن
	to skid the wheels U	ترمزکردن
	catherine wheels U	رجوع شود به pinwheel
	driving wheels U	چرخهایکمکیعقب
	meals-on-wheels U	سرویسآوردنغذابهدرخانه
	To get things moving. To set the wheels in motion. U	کارها راراه انداختن
	To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. U	کارها را بجریان انداختن

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy