English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
day fighter U هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
journals U گزارش روزانه
journal U گزارش روزانه
journal book U دفتر گزارش روزانه
logbook U گزارش روزانه سفرکشتی
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
nudets U سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
mastered U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
operational U اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
logging U عملی باز کردن عملیات در یک سیستم
logging U عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
masters U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
job stream U ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
mastered U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
jobs U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
job U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
maintenance U ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
recovery U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
recoveries U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
supervisors U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisor U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport U گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
interactive U سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
local area network U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
lan U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
per day U روزانه
day-to-day <adj.> U روزانه
diurnally U روزانه
on a daily basis <adv.> U روزانه
workaday U روزانه
dailies U روزانه
daily <adj.> <adv.> U روزانه
day by day U روزانه
every day <adv.> U روزانه
day in, day out <adv.> U روزانه
every single day <adv.> U روزانه
perdiem U روزانه
each day <adv.> U روزانه
by d. U روزانه
diurnal U روزانه
quotidian U روزانه
everyday <adj.> U روزانه
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
dailgy food allowance U جیره روزانه
daily round U گردش روزانه
purchase journal U دفترخرید روزانه
daily round U کارهای روزانه
day school U مدرسهی روزانه
day schools U مدرسهی روزانه
daily storage U مخزن روزانه
daily wage U مزد روزانه
workout U ورزش روزانه
workouts U ورزش روزانه
daily pay U دستمزد روزانه
diurnal tide U کشند روزانه
journals U دفتروقایع روزانه
journal U دفتروقایع روزانه
morning orders U برنامه روزانه
morning orders U دستورات روزانه
duily bread U نان روزانه
victualling allowance U جیره روزانه
day hospital U بیمارستان روزانه
habitude U عادت روزانه
diurnal load U بار روزانه
mean daily U متوسط روزانه
on a daily basis <adv.> U بطور روزانه
way of life فعالیتهای روزانه
order of the day U برنامه روزانه
every single day <adv.> U بطور روزانه
day in, day out <adv.> U بطور روزانه
every day <adv.> U بطور روزانه
each day <adv.> U بطور روزانه
daily <adj.> <adv.> U بطور روزانه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
dailgy food allowance U جیره غذایی روزانه
daily routine U عادت جاری روزانه
diaries U دفتر خاطرات روزانه
watch and ward U حق نگهبانی روزانه و شبانه
day of supply U روز امادتدارکات روزانه
average daily traffic [ADT] U متوسط ترافیک روزانه
plan of the day U برنامه روزانه ناو
extern U کمک پزشک روزانه
breviary U کتاب نمازوادعیه روزانه
semidiurnal tide U کشند نیم روزانه
diaries U دفتر یادداشت روزانه
working day U ساعت کار روزانه
ration U مقدار جیره روزانه
log books U دفتر رخدادهای روزانه
log book U دفتر رخدادهای روزانه
diary U دفتر یادداشت روزانه
diary U دفتر خاطرات روزانه
rationed U مقدار جیره روزانه
daily flood peak U حداکثر سیل روزانه
daily bread U نان یارزق روزانه
daily flood peak U بیشینه روزانه سیل
rations U مقدار جیره روزانه
utilization U کاربرد روزانه استفاده
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
muster book U دفتر ثبت وقایع روزانه
daybook U دفتر ثبت وقایع روزانه
daylight traffic line U خط منع ایاب ذهاب روزانه
diarist U نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
diarists U نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
table d'hote U خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
What is the charge per day? U کرایه روزانه چقدر است؟
logs U شرح روزانه جدول لگاریتم
log U شرح روزانه جدول لگاریتم
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
diary U دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diaries U دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
cash registers U ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . U مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
pocket money . U پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
ephermeris U جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
cash register U ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com