Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
data link escape
U
گریز اتصال دادهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
char
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring
U
نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
male connector
U
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
U
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
U
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
U
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacting
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
U
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
U
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector
U
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
U
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
U
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
RJ connector
U
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
lead
U
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
U
قطب اتصال سیم اتصال
ramp
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
U
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal
U
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
U
سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals
U
محل اتصال پیچ اتصال
data statement
U
حکم دادهای
data link
U
پیوند دادهای
dataphone
U
تلفن دادهای
data communication
U
ارتباط دادهای
data termianl
U
پایانه دادهای
background
U
فعالیت ارتباط دادهای
backgrounds
U
فعالیت ارتباط دادهای
hierarchy
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
constants
U
دادهای که مقدارش ثابت است
constant
U
دادهای که مقدارش ثابت است
synchronous data link control
U
کنترل پیوند دادهای همگام
hierarchies
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
flushes
U
پاک کردن هر دادهای در بافر
integrity
U
دادهای که آسیب ندیده است
flushing
U
پاک کردن هر دادهای در بافر
flush
U
پاک کردن هر دادهای در بافر
T connector
U
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
scheduled circuits
U
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
dynamic
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
chopped
U
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
rescue dump
U
دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
dynamically
U
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
chop
U
کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
loop
U
گریز
loop hole
U
گریز
desertion
U
گریز
fly-by-night
U
شب گریز
truancy
U
گریز
escape
U
گریز
abscondence
U
گریز
leakage
U
گریز
leg bail
U
گریز
leakages
U
گریز
escaped
U
گریز
aposteophe
U
گریز
elopement
U
گریز
elopements
U
گریز
allusion
U
گریز
scampers
U
گریز
metabasis
U
گریز
scampering
U
گریز
scampered
U
گریز
side step
U
گریز
scamper
U
گریز
lubricious
U
گریز پا
digression
U
گریز
evasions
U
گریز
evasion
U
گریز
allusions
U
گریز
misogynists
U
زن گریز
get away
U
گریز
escapement
U
گریز
escapes
U
گریز
scuttle
U
گریز
ineluctable
U
نا گریز
subterfuges
U
گریز
scuttling
U
گریز
scuttles
U
گریز
chevy
U
گریز
jink
U
گریز
scuttled
U
گریز
escaping
U
گریز
elusion
U
گریز
misogynist
U
زن گریز
flight
U
گریز
subterfuge
U
گریز
objects
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
objected
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcast
U
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
objecting
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
direct objects
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcasts
U
پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
drives
U
گریز پا به توپ
dodged
U
گریز زدن
parthian shaft or shot
U
تیرهنگام گریز
esc
U
کاراکتر گریز
dodges
U
گریز زدن
dodging
U
گریز زدن
dodge
U
گریز زدن
parthian shaft or shot
U
جنگ و گریز
eludible
U
قابل گریز
escape character
U
کاراکتر گریز
escape charaoter
U
دخشه گریز
escape clause
U
شرط گریز
escape code
U
رمز گریز
escape convention
U
قرارداد گریز
prison breaker
U
زندان گریز
evasible
U
گریز زدنی
escape velocity
U
سرعت گریز
contrifuge
U
گریز از مرکز
corticofugal
U
قشر گریز
loopholes
U
راه گریز
loophole
U
راه گریز
centrifuge
U
مرکز گریز
evasions
U
گریز زنی
guy
U
فرار گریز
getaways
U
گریز فرار
getaway
U
گریز فرار
centrifugal
U
گریز از مرکزی
loss
U
گریز سقوط
centrifugal
U
مرکز گریز
centrifugal
U
گریز از مرکز
centrifuges
U
مرکز گریز
unsocial
U
مردم گریز
misanthrope
U
مردم گریز
misanthrope
U
انسان گریز
misanthropes
U
انسان گریز
hit and run
U
جنگ و گریز
guys
U
فرار گریز
ineludible
U
گریز ناپذیر
drive
U
گریز پا به توپ
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
evasion
U
گریز زنی
fugue reaction
U
واکنش گریز
glycophyte
U
نمک گریز
running fight
U
جنگ و گریز
misogynous
U
متنفر از زن زن گریز
evade
U
گریز از دشمن
evaded
U
گریز از دشمن
evades
U
گریز از دشمن
misanthropes
U
مردم گریز
dodage
U
گریز با توپ
evading
U
گریز از دشمن
loup
U
گریز خیززدن
hit-and-run
U
جنگ و گریز
unsociable
U
مردم گریز
flight
U
عزیمت گریز
escaped
U
گریز فرار
to run off
U
گریز زدن
escapes
U
گریز فرار
to put by
U
گریز زدن
velocity of escape
U
سرعت گریز
escape
U
گریز فرار
escaping
U
گریز فرار
apostrophize
U
گریز زدن
Luddites
U
پیشرفت گریز
Luddite
U
پیشرفت گریز
escapists
U
گریز گرایانه
escapists
U
گریز گرای
escapist
U
گریز گرایانه
escapist
U
گریز گرای
inescapable
U
گریز نا پذیر
to give leg
U
گریز زدن
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
comma
U
فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
commas
U
فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
plex structure
U
ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
hierarchical communications system
U
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
format
U
متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
formats
U
متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
evade
U
گریز زدن از ازسربازکردن
centrifugation
U
قوه گریز از مرکز
escape
U
جان بدربردن گریز
song and dance
U
توضیح گریز آمیز
circle dodge
U
گریز از حریف در مسیرمنحنی
stand-offs
U
سرد گریز کردن
stand-off
U
سرد گریز کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com