Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
This car is assembled in Iran.
U
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
diagonal matrix
U
ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
motorists
U
ماشین سوار
motorist
U
ماشین سوار
hitch-hike
U
مفتی سوار ماشین کسی شدن
hitch-hiked
U
مفتی سوار ماشین کسی شدن
hitch-hikes
U
مفتی سوار ماشین کسی شدن
hitch-hiking
U
مفتی سوار ماشین کسی شدن
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
operating bridge
U
پل کارگاهی
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie
U
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
construction drowling
U
نقشه کارگاهی
workshop practice
U
تمرین کارگاهی
workshop drawing
U
رسم کارگاهی
shop test
U
ازمایش کارگاهی
drawing
U
نقشه کارگاهی
bench scale process
U
فرایند کارگاهی
field splice
U
وصله کارگاهی
drawings
U
نقشه کارگاهی
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
cage
U
اطاق اسانسور کارگاهی
cages
U
اطاق اسانسور کارگاهی
slippage
U
تاخیر در انجام یک یا چندفعالیت کارگاهی
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
cavalry
U
سوار نظامی سوار اسبی
assembly line
U
خط مونتاژ
assembly
U
مونتاژ
mounting
U
مونتاژ
assemble
U
مونتاژ
assembled
U
مونتاژ
assembly lines
U
خط مونتاژ
assembles
U
مونتاژ
subassembly
U
مونتاژ مقدماتی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
assembly bench
U
میز مونتاژ
assmebling scaffold
U
داربست مونتاژ
final assembly
U
مونتاژ نهایی
horse guards
U
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
engine stand
U
محل مونتاژ موتور
building component
U
اجزای ساختمان
frequency component
U
اجزای فرکانس
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
bag
U
تعدادی از اجزای نا مرتب
bags
U
تعدادی از اجزای نا مرتب
compositions
U
نسبت اجزای سازنده
composition
U
نسبت اجزای سازنده
assets
U
اجزای داده جدا
disassembly
U
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
whereon
U
در انجا
i know that place by sight
U
انجا را
thereat
U
در انجا
there
U
انجا
there
U
به انجا
so far forth
U
تا انجا
wherever
U
انجا که
yonder
U
انجا
whence
U
که از انجا چه جا
thither
U
به انجا
therof
U
از انجا
thither
U
انجا
thence
U
از انجا
wherefrom
U
که از انجا
explosions
U
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
explosion
U
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
as far as possible
U
تا انجا که بتوان
thenceforward
U
از انجا ببعد
here and there
U
اینجا انجا
as far as possible
U
تا انجا که میشد
for a iknow
U
تا انجا که می دانم
as for as i know
U
تا انجا که من میدانم
it is not half bad
U
انجا بداست
it is impossible to live there
U
در انجا میسرنیست
away
U
مرتبا از انجا
cavalry man
U
سوار در سوار نظام
entoptics
U
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
arrays
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
azimuth resolution
U
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
i stayed there for days
U
سه روز انجا ماندم
he no longer went there
U
دیگر انجا نرفت
i went there particularly to
U
یک کاره انجا رفتم
i went there in my own
U
شخصا` انجا رفتم
whereat
U
که بدان جهت که در انجا
stay there till i return
U
انجا بمانیدتامن برگردم
there was not a soul
U
ذی نفسی انجا نبود
there
U
دراین موضوع انجا
we used to play there
U
ما انجا بازی میکردیم
within living memory
U
تا انجا که مردمان زنده
i did not find a there
U
کسی را در انجا نیافتم
work breakdown
U
روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
to orient compound
U
نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
azimuth micrometer
U
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
the population is stationary
U
شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
at the top of one's bent
U
تا انجا که می توان تحمل کرد
iam a to go there
U
از رفتن به انجا خجالت می کشم
bridges
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
he went there in black
U
اوبا جامه سیاه انجا رفت
see if he is still there
U
به بیند او هنوز انجا است یانه
i put the population at 0000
U
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
colds
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
coldest
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
consumables
U
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
cold
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
limbers
U
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
to ring the changes
U
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
passing lane
U
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
plants
U
کارگاه
industrial unit
U
کارگاه
establishments
U
کارگاه
sculptoris
U
کارگاه
workshop
U
کارگاه
field
U
کارگاه
fielded
U
کارگاه
fields
U
کارگاه
detectives
U
کارگاه
plant
U
کارگاه
establishment
U
کارگاه
shopped
U
کارگاه
shop
U
کارگاه
shopboard
U
کارگاه
shops
U
کارگاه
workhouse
U
کارگاه
sculptor
U
کارگاه
engineering workshop
U
کارگاه
workhouses
U
کارگاه
atelier
U
کارگاه
workshops
U
کارگاه
detective
U
کارگاه
sculptors
U
کارگاه
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter
U
با ان چراغ را روشن میکنند
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
looms
U
کارگاه بافندگی
looming
U
کارگاه بافندگی
cottage industry
U
کارگاه خانگی
artist's workshop studio
U
کارگاه هنری
loomed
U
کارگاه بافندگی
shopped
U
کارگاه تعمیرگاه
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
building sites
U
کارگاه ساختمانی
site clearance
U
تخلیه کارگاه
site manager
U
رئیس کارگاه
pilot plant
U
کارگاه نمونه
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
field shop
U
کارگاه صحرایی
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
deadman
U
کارگاه برفی
plant
U
تجهیزات کارگاه
building site
U
کارگاه ساختمانی
atelier
U
کارگاه هنری
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
shops
U
کارگاه تعمیرگاه
studios
U
کارگاه هنری
studios
U
کارگاه کارخانه
studio
U
کارگاه هنری
studio
U
کارگاه کارخانه
sites
U
کارگاه ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
carpet workshop
U
کارگاه قالیبافی
works inspector
U
بازرس کارگاه
job office
U
دفتر کارگاه
site
U
کارگاه ساختمانی
manufactory
U
کاردستی کارگاه
loom
U
کارگاه بافندگی
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
cottage industries
U
کارگاه خانگی
exhaust fan
U
هواکش کارگاه
production
U
فرآورده کارگاه
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com