English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (9138 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
field U کارگاه
fielded U کارگاه
fields U کارگاه
sculptor U کارگاه
sculptors U کارگاه
plant U کارگاه
plants U کارگاه
establishment U کارگاه
establishments U کارگاه
shop U کارگاه
shopped U کارگاه
shops U کارگاه
workhouse U کارگاه
workhouses U کارگاه
workshop U کارگاه
workshops U کارگاه
detective U کارگاه
detectives U کارگاه
atelier U کارگاه
engineering workshop U کارگاه
industrial unit U کارگاه
sculptoris U کارگاه
shopboard U کارگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resident engineer U مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
field shop U کارگاه صحرایی
production U فرآورده کارگاه
exhaust fan U هواکش کارگاه
engineering workshop U کارگاه صنعتی
sites U کارگاه ساختمانی
deadman U کارگاه برفی
automatic turning shop U کارگاه تراشکاری
atelier U کارگاه هنری
studio U کارگاه کارخانه
assembly shop U کارگاه مونتاژ
cottage industry U کارگاه خانگی
sited U کارگاه ساختمانی
cottage industries U کارگاه خانگی
works inspector U بازرس کارگاه
welding shop U کارگاه جوشکاری
smith's shop U کارگاه اهنگری
site manager U رئیس کارگاه
site U کارگاه ساختمانی
pilot plant U کارگاه نمونه
site clearance U تخلیه کارگاه
milling shop U کارگاه فرزکاری
manufactory U کاردستی کارگاه
lathe shop U کارگاه تراشکاری
job office U دفتر کارگاه
artist's workshop studio U کارگاه هنری
studio U کارگاه هنری
loom U کارگاه بافندگی
shop U کارگاه تعمیرگاه
loomed U کارگاه بافندگی
plant U تجهیزات کارگاه
looms U کارگاه بافندگی
looming U کارگاه بافندگی
plants U تجهیزات کارگاه
shops U کارگاه تعمیرگاه
shopped U کارگاه تعمیرگاه
building sites U کارگاه ساختمانی
building site U کارگاه ساختمانی
studios U کارگاه کارخانه
studios U کارگاه هنری
carpet workshop U کارگاه قالیبافی
storage pile U انبار مصالح در کارگاه
winding shop U کارگاه سیم پیچی
workroom U اتاق کار کارگاه
pattern shop U کارگاه مدل سازی
plant U محل کارخانه یا کارگاه
plant records U امار تجهیزات کارگاه
sweatshops U کارگاه بهره کشی
pullery U کارگاه پوست تراشی
sweatshop U کارگاه بهره کشی
molding shop U کارگاه قالب گیری
acid restoring plant U کارگاه بازیابی اسید
workshop U اتاق کار کارگاه
shipyard U کارگاه کشتی سازی
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
workshops U اتاق کار کارگاه
plants U محل کارخانه یا کارگاه
machine shop U کارگاه محاسبات ماشینی
acid recovery plant U کارگاه بازیابی اسید
ball joint vise U گیره ساچمهای کارگاه
shipyards U کارگاه کشتی سازی
forge U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
mix in place U تهیه بتن در خود کارگاه
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
forges U ساختن کوره یا کارگاه اهنگری
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
on site concrete U بتن ساخته شده در کارگاه
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
hauling U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
dockyards U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
hauls U فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
dockyard U کارگاه کشتی سازی shipyard : syn
haul road U راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
relative humidity U رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com