English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
several U چندین
lot U چندین
multiple U چندین
ten U چندین
multifold U چندین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
multivalent U دارای چندین قدر چندین بنیانی
polygenetic U دارای چندین نیا یا چندین تخم
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
multipoint U با چندین خط وط
Several persons ( people ). U چندین تن
time and again U چندین بار
several thousands U چندین هزار
manifold copies U چندین نسخه
for reasons U به چندین دلیل
many a time U چندین بار
multivincular U چندین پیوندی
many books U چندین کتاب
many times U چندین بار
over and over U چندین بار
multicolour U با چندین رنگ
many times <adv.> U چندین بار
manyfold U چندین مرتبه
multivalve U چندین دریچهای
multilineal U دارای چندین خط
over and over again U چندین بار
over again U چندین بار
on several occasions U در چندین وهله
dozens of times U چندین بار
a lot of times <adv.> U چندین بار
frequently <adv.> U چندین بار
alternated U چندین بار
often <adv.> U چندین بار
oft [archaic, literary] <adv.> U چندین بار
alternates U چندین بار
alternate U چندین بار
on any number of occasions <adv.> U چندین بار
various U چندتا چندین
many U چندین بسا
regularly [often] <adv.> U چندین بار
multifoliate U دارای چندین برگچه
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
floscular U مرکب از چندین گلچه
swarmed U چندین اشکال برنامه
multicoloured U دارای چندین رنگ
swarms U چندین اشکال برنامه
end U در انتها یا پس از چندین مشکل
ended U در انتها یا پس از چندین مشکل
master keys U کلید چندین قفل
ends U در انتها یا پس از چندین مشکل
master key U کلید چندین قفل
multi tasking U اجرای چندین کار
multivocal U دارای چندین معنی
variform U دارای چندین شکل
polyphonic U نماینده چندین صدا
He received several bullet wounds U چندین تیربه اوخورد
polymerous U دارای چندین جزء
A multi-storey building. U ساختمان چندین طبقه
high-rise U ساختمان چندین اشکوبه
Many years passed . U چندین سال گذشت
integration U انجام چندین عمل با هم
polygenetic U دارای چندین مبدا
multitasking U اجرای چندین کار
swarm U چندین اشکال برنامه
polyphonous U نماینده چندین صدا
pooh bah U صاحب چندین مقام
polygastric U دارای چندین معده
cluster-block U چندین طبقه آپارتمان
multistorey U ساختمان چندین طبقه
groups U جمع اوری چندین چیز با هم
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
cornet a pistons U یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
Several cars collided. U چندین اتوموبیل بهم خوردند
flanker U [یکی از چندین گوشه ساختمان]
broadcasts U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
Several pages have been torn out. U چندین صفحه اش پاره شده
skeleton keys U کلیدی که چندین قفل را بازکند
skeleton key U کلیدی که چندین قفل را بازکند
broadcast U ارسال داده به چندین گیرنده 2-
heteronomous U روینده تحت چندین قانون
polygenous U از چندین جورخاره درست شده
groups U جمع کردن چندین وسیله با هم
multipoint U اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
group U جمع اوری چندین چیز با هم
multiplex U ترکیب چندین پیام در یک رسانه ارسال
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
i wrote letter a letter U چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
Several engineeres were removed from office. U چندین مهندس از کار بر کنار شدند
combination U چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
broadcasts U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
bounce U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
bounces U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
bounced U برخورد چندین کلید در اثر تنظیم غلط
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
conditional U مین کننده وقوع چندین کار مشخص
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
broadcasts U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
common U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commoners U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
commonest U متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
manifolder U ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
manifold writer U ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
broadcast U پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
bounced U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
bounce U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
hall-church U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
polypidom U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
polypary U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
resource U استفاده از یک منبع در شبکه یا سیستم توسط چندین کاربر
omnim gatherum U امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
parallels U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
bounces U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
multifunction U ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
polygenist U کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
Hallenkirche U [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
paralleling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
parallelling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
compounds U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
parallelled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
compound U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
compounded U مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
commonest U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
commoners U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
dithers U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
condition U وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
compounded U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
compound U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
decentralized computer network U شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
compounds U متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
dither U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
dithered U رنگی که از الگوی چندین پیکسل متفات تشکیل شده است
letters U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter U حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
common U کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
star network topology U شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
logical U تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
distribute U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributing U سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
acronym U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
acronyms U حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
YMODEM U بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
pot pourri U کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
logic U مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
scheduling U روش کار که به چندین کاربر امکان استفاده اشتراکی ازCPU میدهد
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
bundles U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundling U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
endless U بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
circuit U مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits U مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
multiple U معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multilayer U تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
standard U متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standards U متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
bundle U فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
communication U پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
post implementation review U ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
vldb U Base Data Large Very پایگاه داده توزیع شده میان چندین کامپیوتر
re entrant U برنامه یا کدی که توسط چندین کاربر در سیستم چند کاربره استفاده میشود.
concurrent U نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
repetitive stress injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
repetitive strain injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com