English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (635 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to set intrigues on foot U پشت سر هم اندازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
encroach U دست اندازی کردن
encroached U دست اندازی کردن
encroaches U دست اندازی کردن
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
to lay a wager U دست اندازی کردن
to load off U بار اندازی کردن
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] U به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
encroach U دست اندازی کردن
impinge U دست اندازی کردن
Other Matches
arm wrestling U مچ اندازی
exspuition U تف اندازی
wrist wrestling U مچ اندازی
fillings U اب اندازی
filling U اب اندازی
diving U اب اندازی
expectoration U تف اندازی
dockage U حق بار اندازی
bootstrap U خودراه اندازی
firing U توپ اندازی
ecdysis U پوست اندازی
starting U راه اندازی
triggering U راه اندازی
boot U راه اندازی
encroachment U دست اندازی
launghing U براه اندازی
leg pull U دست اندازی
trap U در تله اندازی
postponement U تاخیر اندازی
postponements U تاخیر اندازی
encroachments U دست اندازی
cannonade U توپ اندازی
cannonry U توپ اندازی
glaziery U جام اندازی
molt U پوست اندازی
lead work U شیشه اندازی
extrajection U برون اندازی
lead work U جام اندازی
moulting U شاخ اندازی
contortions U ازشکل اندازی
contortion U ازشکل اندازی
start up U راه اندازی
basket dam U بندسله اندازی
shading U سایه اندازی
inbreak U دست اندازی
sputtering U بیرون اندازی
trapping U در تله اندازی
sortition U قرعه اندازی
sortition U پشک اندازی
abortions U بچه اندازی
moulting U پوست اندازی
chrematistics U علم پس اندازی
gunfire U تیر اندازی
ejection U بیرون اندازی
snash U دست اندازی
actuation U بکار اندازی
abortion بچه اندازی
gunshot U تیر اندازی
gunshots U تیر اندازی
trapping U بدام اندازی
triggered U راه اندازی
triggers U راه اندازی
supersedure U تعویق اندازی
trigger U راه اندازی
igniter switch U کلید راه اندازی
starting position U وضعیت راه اندازی
start button U تکمه راه اندازی
cold boot U راه اندازی سرد
casting U روش قلاب اندازی
shadow ball U تمرین گوی اندازی
attemptable U قابل دست اندازی
driver U برنامه راه اندازی
upcast U بالا اندازی تاه کش
starting time U زمان راه اندازی
starting procese U فرایند راه اندازی
starting power U قدرت راه اندازی
starting current U جریان راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
starting motor U موتور راه اندازی
operating handle U دستگیره راه اندازی
ectuating switch U سوئیچ راه اندازی
starting lever U اهرم راه اندازی
starting torque U کشتاور راه اندازی
drivers U برنامه راه اندازی
soft start U راه اندازی نرم
reboot U راه اندازی مجدد
releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی
boot U خود راه اندازی
start up disk U دیسک راه اندازی
skish U مسابقه قلاب اندازی
tournament casting U مسابقه قلاب اندازی
boot record U رکورد راه اندازی
resets U راه اندازی مجدد
cockfights U جنگ اندازی خروس ها
gabion U سله اندازی گابیون
self assertion U خودرا جلو اندازی
reset U راه اندازی مجدد
drainage U خشک اندازی فاضلاب
cockfight U جنگ اندازی خروس ها
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
innate releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
cold starting U راه اندازی در حالت سرد
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
system reset U راه اندازی مجدد سیستم
master boot record U رکورد راه اندازی اصلی
sagittary U سهمی وابسته به تیر اندازی
glazing U شیشه بری جام اندازی
hardware reset U باز راه اندازی سخت افزاری
instant start lamp U لامپ با راه اندازی در حالت سرد
outfoxing U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
centrifugal starting switch U سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
grid current starting point U نقطه راه اندازی جریان شبکه
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxed U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
skip U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skips U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skipped U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense U توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
surfcasting rod U چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism U مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
poker work U نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography U نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
air man U کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
resets U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot U فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
reset U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
seam bowler U توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seamer U توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler U توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
boot U اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
machined U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
icos U System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler U توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk U فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com