Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lower
U
پایین دادن لوله
lowered
U
پایین دادن لوله
lowering
U
پایین دادن لوله
lowers
U
پایین دادن لوله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
Other Matches
lowers
U
پایین اوردن لوله
down sprue
U
لوله پایین دست
lower
U
پایین اوردن لوله
lowering
U
پایین اوردن لوله
lowered
U
پایین اوردن لوله
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
depression
U
پایین دادن
depressions
U
پایین دادن
degrades
U
پایین دادن
degrade
U
پایین دادن
to put down
U
پایین قرار دادن
lowering
U
: پایین اوردن تخفیف دادن
pull down
U
پایین اوردن تخفیف دادن
lowered
U
: پایین اوردن تخفیف دادن
lowers
U
: پایین اوردن تخفیف دادن
to push down
U
سوی پایین زور دادن
lower
U
: پایین اوردن تخفیف دادن
to push down
U
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
give way
U
ضعف نشان دادن پایین امدن
to pole any thing up or down
U
چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
elvate
U
بالا دادن لوله
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
transfers
U
تغییر سمت دادن لوله
transferring
U
تغییر سمت دادن لوله
cold work
U
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
down
U
سوی پایین بطرف پایین
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
angle of traverse
U
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
neath or neath
U
پایین تر
neath or neath
U
پایین
beneath
U
پایین تر
lowered
U
پایین تر
bottoms
U
پایین
shitu
U
پایین
dowm
U
پایین
lower
U
پایین تر
bottom
U
پایین
down stairs
U
پایین
lowering
U
پایین تر
lowers
U
پایین تر
submiss
U
پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
low
U
پایین
short
U
پایین تر
shortest
U
پایین تر
subatmospheric
U
پایین تر از جو
lower most
U
پایین تر
lower limit
U
حد پایین
underneath
U
پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
low level
U
پایین
shorter
U
پایین تر
beneath
U
پایین
below
<adv.>
U
در پایین
below
U
پایین
tailwater
U
پایین اب
sub-
U
یا پایین تر
bal
U
از مچ پا به پایین
lower
U
پایین
vide infara
U
پایین
flattest
U
پایین
down
U
پایین
infara
U
پایین تر
infara
U
پایین
de-
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
flat
U
پایین
further down
U
پایین تر
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
let down
U
پایین کردن
downward travel
U
ضربه رو به پایین
lower limit
U
کران پایین
downtrend
U
سیربطرف پایین
feet
U
پایین دامنه
low
U
پایین ضعیف
nether
U
زیر پایین
low resolution
U
وضوح پایین
low
U
پایین اهسته
downmost
U
پایین ترین
lower classes
U
طبقه پایین
download
U
بارگیری پایین
submaxilla
U
ارواره پایین
decurrent
U
پایین افتاده
downward swing
U
نوسان رو به پایین
drive
U
ضربه از پایین
bate
U
پایین اوردن
to go down
U
پایین رفتن
lowermost
U
پایین ترین
downward movement
U
حرکت رو به پایین
catabatic
U
پایین اینده
top down
U
از بالا به پایین
top-down
U
از بالا به پایین
lower threshold
U
استانه پایین
lower most
U
پایین ترین
drives
U
ضربه از پایین
lower class
U
طبقه پایین
lower mast
U
دکل پایین
downward compatible
U
سازگار رو به پایین
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
bottommost
U
پایین ترین
lowpass
U
پایین گذار
look down
U
پایین امدن
down draft
U
جریان رو به پایین
lowest
U
پایین ترین
low resolution
U
تفکیک پایین
to reach down
U
پایین اوردن
comedown
U
پایین رفتن
overhand
U
از پایین ببالا
go dan barai
U
رد کردن از پایین
low level
U
در سطح پایین
down current
U
جریان رو به پایین
disrate
U
پایین اوردن
beneath
U
از زیر پایین تر از
to sink in the scale
U
پایین رفتن
to set down
U
پایین اوردن
low frequency
U
فرکانس پایین
low energy
U
انرژی پایین
lower bound
U
کران پایین
low wing
U
بال پایین
dim light
U
نور پایین
go down
U
پایین رفتن
low order
U
پایین رتبه
low order
U
مرتبه پایین
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
downfield
U
میدان پایین
low pass
U
پایین گذر
bottom up
U
از پایین به بالا
desceht
U
پایین امدن
lee
U
پایین باد
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
to look down
U
پایین امدن
undermost
U
پایین ترین
low altitude
U
ارتفاع پایین
foot
U
پایین بادبان
low activity
U
فعالیت پایین
uoppon pyon soon koot
U
کف دست پایین
up and down
U
بالا و پایین
to let down
U
پایین کردن
downstairs
U
طبقه پایین
nutate
U
پایین افتادن
shut
U
پایین اوردن
descend
U
پایین امدن
downward
U
پایین زیرین
prolapse
U
پایین افتادگی
descends
U
پایین امدن
subordinating
U
فرعی پایین تر
subordinates
U
فرعی پایین تر
downward
U
روبه پایین
subordinated
U
فرعی پایین تر
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
downstream
U
پایین رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com