Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 234 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
physical
U
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
lowest
U
پایین ترین
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bilge
U
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
bottommost
U
پایین ترین
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
downmost
U
پایین ترین
garboard
U
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
lower most
U
پایین ترین
lowermost
U
پایین ترین
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
tenth rate
U
پایین ترین درجه
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
undermost
U
پایین ترین
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
Other Matches
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
backmost
U
پس ترین
arrant
U
بدنام ترین
foremost
U
پیش ترین
rearmost
U
عقب ترین
aftmost
U
عقب ترین
middlemost
U
میان ترین
midmost
U
میان ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
rightmost
U
راست ترین
proto
U
مهم ترین
eldest
U
مسن ترین
backmost
U
عقب ترین
nethermost
U
پست ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
best
U
عظیم ترین
driest
U
خشک ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
drier
U
: خشک ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
westernmost
U
غربی ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
lattermost
U
عقب ترین
hindmost
U
عقب ترین
undermost
U
زیر ترین
topmost
U
اعلی ترین
meritorious
U
شایسته ترین
lattermost
U
پست ترین
aftermost
U
عقب ترین واپسین
ticks
U
سخت ترین مرحله
royal road
U
اسان ترین راه
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
bottom price
U
پائین ترین قیمت
tick
U
سخت ترین مرحله
ticked
U
سخت ترین مرحله
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
next
U
نزدیک ترین پس ازان
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
full-back
U
عقب ترین بازی کن
best
U
شایسته ترین پیشترین
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
upmost
U
عالی ترین بالاترین درجه
fullback
U
جای عقب ترین بازی کن
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
Put your warmest clothes on .
U
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
primitive data type
U
ساده ترین شکل داده
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
next of kin
U
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
least upper bound
[lub, LUB]
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
supremum
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
U
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
msd
U
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
This is the oldest Persian script in existence.
U
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
msb
U
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
best seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
best-sellers
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best-seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
ahmad
U
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
dynamically
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
U
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
geodetic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
master
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodeticline
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical
U
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity
U
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
optimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained
U
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance
U
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley
U
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro
U
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
U
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary
U
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
distance vector protocols
U
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
zara design
U
نقش محرمات
[قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
Fustat rug
U
فرش فسطاط
[فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
salor
U
سالور
[از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
Pazyryk rug
U
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
bal
U
از مچ پا به پایین
lowers
U
پایین تر
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
low level
U
پایین
down stairs
U
پایین
dowm
U
پایین
lowering
U
پایین تر
shortest
U
پایین تر
lowered
U
پایین تر
lower
U
پایین تر
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
below
<adv.>
U
در پایین
infara
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
bottom
U
پایین
bottoms
U
پایین
down
U
پایین
low
U
پایین
further down
U
پایین تر
infara
U
پایین تر
lower limit
U
حد پایین
flat
U
پایین
neath or neath
U
پایین
lower
U
پایین
beneath
U
پایین تر
flattest
U
پایین
beneath
U
پایین
tailwater
U
پایین اب
subteen
U
پایین تر از سن 31
underneath
U
پایین
de-
U
پایین
vide infara
U
پایین
shitu
U
پایین
short
U
پایین تر
shorter
U
پایین تر
subatmospheric
U
پایین تر از جو
submiss
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
below
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
lower most
U
پایین تر
to go down
U
پایین رفتن
up and down
U
بالا و پایین
submaxilla
U
ارواره پایین
decurrent
U
پایین افتاده
downward travel
U
ضربه رو به پایین
downward swing
U
نوسان رو به پایین
to come down
U
پایین امدن
to let down
U
پایین کردن
download
U
بارگیری پایین
to look down
U
پایین امدن
face down feed
U
خورد رو به پایین
downward compatibility
U
سازگارمتمایل به پایین
res
U
noitaloseR پایین
downward movement
U
حرکت رو به پایین
desceht
U
پایین امدن
uoppon pyon soon koot
U
کف دست پایین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com