Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
bottommost
U
پایین ترین
undermost
U
پایین ترین
lower most
U
پایین ترین
lowermost
U
پایین ترین
downmost
U
پایین ترین
lowest
U
پایین ترین
tenth rate
U
پایین ترین درجه
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
physical
U
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
bilge
U
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
garboard
U
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
hierarchies
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy
U
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
duty with troops
U
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer
U
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team
U
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
combat orders
U
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand
U
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power
U
نیروی رزمی استعداد رزمی
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
combat air patrol
U
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
backmost
U
پس ترین
epics
U
رزمی
epic
U
رزمی
combats
U
رزمی
combating
U
رزمی
combat
U
رزمی
epical
U
رزمی
combated
U
رزمی
drier
U
: خشک ترین
proto
U
مهم ترین
undermost
U
زیر ترین
rightmost
U
راست ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
nethermost
U
پست ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
midmost
U
میان ترین
middlemost
U
میان ترین
meritorious
U
شایسته ترین
eldest
U
مسن ترین
arrant
U
بدنام ترین
aftmost
U
عقب ترین
driest
U
خشک ترین
topmost
U
اعلی ترین
hindmost
U
عقب ترین
westernmost
U
غربی ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
rearmost
U
عقب ترین
foremost
U
پیش ترین
best
U
عظیم ترین
lattermost
U
پست ترین
backmost
U
عقب ترین
lattermost
U
عقب ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
field order
U
دستورالعمل رزمی
field ration
U
جیره رزمی
fighting load
U
بار رزمی
field service
U
خدمات رزمی
field type
U
نوع رزمی
field grade
U
رده رزمی
combatintelligence
U
اطلاعات رزمی
combatdrill
U
تمرین رزمی
field exercise
U
تمرین رزمی
nonbattle
U
غیر رزمی
operational route
U
جاده رزمی
field officer
U
افسر رزمی
service ammunition
U
مهمات رزمی
field manual
U
دستور رزمی
strength
U
استعداد رزمی
non-combatants
U
غیر رزمی
non-combatant
U
غیر رزمی
readiness
U
امادگی رزمی
non combatant
U
غیر رزمی
heroic verse
U
شعر رزمی
herioic verse
U
شعر رزمی
field army
U
ارتش رزمی
field commands
U
یکانهای رزمی
field commands
U
قسمتهای رزمی
field gun
U
توپ رزمی
field duty
U
خدمات رزمی
martial arts
U
ورزشهای رزمی
field duty
U
ماموریت رزمی
strengths
U
استعداد رزمی
field glasses
U
عینک رزمی
combat duty
U
امور رزمی
combat development
U
توسعه رزمی
c ration
U
جیره رزمی
combat crew
U
خدمه رزمی
tactical support
U
پشتیبانی رزمی
tactical missile
U
موشک رزمی
combat power
U
قدرت رزمی
combat engineer
U
مهندسی رزمی
combat arms
U
رسته رزمی
combat exercise
U
تمرین رزمی
combat proficiency
U
شایستگی رزمی
combat duty
U
ماموریت رزمی
damage
U
ضایعات رزمی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
combat patrol
U
گشتی رزمی
combat readiness
U
امادگی رزمی
combat support
U
پشتیبانی رزمی
combat ration
U
جیره رزمی
combat proficiency
U
مهارت رزمی
task organization
U
سازمان رزمی
fighting patrol
U
گشتی رزمی
combat forces
U
نیروهای رزمی
combat troops
U
عدههای رزمی
battle problems
U
مشکلات رزمی
combat , elements
U
عناصر رزمی
combat intelligence
U
اطلاعات رزمی
combatcommand
U
یکان رزمی
battle casualty
U
ضایعات رزمی
combat vehicle
U
خودروی رزمی
combat jump
U
پرش رزمی
combat trains
U
بنه رزمی
combat , elements
U
یکانهای رزمی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
combat outpost
U
پاسدار رزمی
combat team
U
تیم رزمی
combat , echelon
U
رده رزمی
groups
U
گروه رزمی
combat formation
U
ارایش رزمی
group
U
گروه رزمی
battle station
U
پایگاه رزمی
combat , echelon
U
یکان رزمی
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
aftermost
U
عقب ترین واپسین
bottom price
U
پائین ترین قیمت
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
full-back
U
عقب ترین بازی کن
next
U
نزدیک ترین پس ازان
best
U
شایسته ترین پیشترین
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
tick
U
سخت ترین مرحله
ticked
U
سخت ترین مرحله
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
ticks
U
سخت ترین مرحله
royal road
U
اسان ترین راه
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
epics
U
شعر رزمی حماسه
epic
U
شعر رزمی حماسه
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
jujitsu
U
مادر ورزشهای رزمی
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
combat information center
U
مرکز اطلاعات رزمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com