English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
uncleat U بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
fender U بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
scull U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculled U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
sculls U حرکت قایق در اب به وسیله پارو
crafts U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
craft U کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
cargo tie down point U محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
marlinespike U وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
clamping U مهار کردن
chucks U مهار کردن
clamped U مهار کردن
chucked U مهار کردن
chuck U مهار کردن
clamp U مهار کردن
clamps U مهار کردن
chucking U مهار کردن
restraining U نگهداشتن مهار کردن
restrains U نگهداشتن مهار کردن
chucking automatic U مهار کردن خودکار
restrain U نگهداشتن مهار کردن
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
binding U مهار کردن بار در روی پالت
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
controlling U کنترل کردن مهار کردن
control U کنترل کردن مهار کردن
controls U کنترل کردن مهار کردن
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
barge U با قایق حمل کردن
broached U سوراخ کردن قایق
broach U سوراخ کردن قایق
boat U قایق رانی کردن
barges U با قایق حمل کردن
capsizing U واژگون کردن قایق
capsize U واژگون کردن قایق
capsized U واژگون کردن قایق
capsizes U واژگون کردن قایق
barged U با قایق حمل کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
swamping U غرق کردن قایق
swamp U غرق کردن قایق
broaching U سوراخ کردن قایق
swamped U غرق کردن قایق
boats U قایق رانی کردن
swamps U غرق کردن قایق
ship water U نفوذ کردن اب بداخل قایق
scow U با قایق چهارگوش حمل کردن
cast off U باز کردن طناب قایق
bail U عمل خارج کردن اب قایق
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
port U بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
spanning U مهار
chainage U مهار
guide rope U مهار
restraint U مهار
halters U مهار
restraints U مهار
span U مهار
spanned U مهار
halter U مهار
spans U مهار
make fast U مهار
unbridle U بی مهار
guy U مهار
anchor U مهار
anchorage U مهار
anchoring U مهار
chucking U مهار
guys U مهار
brace U مهار
braced U مهار
anchorages U مهار
anchors U مهار
controls U مهار
controlling U مهار
bond U مهار
belaying pin U مهار
frenum U مهار
bearing rein U مهار
control U مهار
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
uncontrolled U مهار نشده
bollard U میله مهار
angle-tie U مهار گوشه
angle-tie U مهار قطری
stayed U تکیه مهار
guy wire U سیم مهار
stayband U حلقه مهار
sagrod U مهار عرضی
gripping jaw U فک مهار کننده
sag rod U مهار عرضی
controlled U مهار شده
mooring buoy U بویه مهار
bollards U میله مهار
tawie U سست مهار
martingale U مهار جلو
mooring line U سیم مهار
anchor rod U میل مهار
anchor pole U دیرک مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring ring U حلقه مهار
raker U تیر مهار
mooring rope U طناب مهار
bollard U تیر مهار
arresting sheave U پل مهار هواپیما
tie rod U میل مهار
mooring swivel U مدور مهار
wiring harness U مهار سیم
foot trap U مهار توپ با کف پا
cross brace U مهار عرضی
drogue U مهار چتری
prony brake U مهار پرونی
bridles U زنجیر مهار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com