Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
binding
U
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
bindings
U
وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pole
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tailed
U
قسمت عقب اسکی
tail
U
قسمت عقب اسکی
tails
U
قسمت عقب اسکی
spear gun
U
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
outsides
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside
U
خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
toboggan
U
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
toboggans
U
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
fasciated
U
نواردار
grains
U
نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
surfboard
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboards
U
تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
telemark
U
پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
glm
U
روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
skied
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
skis
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski
U
اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
diagonal
U
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
poles
U
نیزه پرش با نیزه
When the water rise above ones head ,one fathom is.
<proverb>
U
آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole
U
نیزه پرش با نیزه
sweeps
U
پاروی بلند
paddles
U
پاروی کوتاه
paddle
U
پاروی کوتاه
fid
U
پاروی چوبی
double p
U
پاروی دوسر
paddling
U
پاروی کوتاه
marlinspike
U
پاروی فلزی
paddled
U
پاروی کوتاه
sculls
U
پاروی عقب کشتی
sculled
U
پاروی کنار قایق
scull
U
پاروی عقب کشتی
sculled
U
پاروی عقب کشتی
sculls
U
پاروی کنار قایق
scull
U
پاروی کنار قایق
To trample upon justice. To be unfair.
U
پاروی حق گذاشتن ( حق کشی کردن )
paddled
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddling
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddles
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddle
U
پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
swan scale
U
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
outsides
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside
U
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
pic
U
نیزه
lancing
U
نیزه
shafts
U
نیزه
dart
نیزه
spears
U
نیزه
darted
U
نیزه
darting
U
نیزه
spearing
U
نیزه
lancer
U
نیزه زن
shaft
U
نیزه
lances
U
نیزه
gavelock
U
نیزه
lanced
U
نیزه
halberd
U
نیزه
javelin
U
نیزه
speared
U
نیزه
halbert
U
نیزه
lance
U
نیزه
harpoon
U
نیزه
spear
U
نیزه
butt shaft
U
نیزه
harpoons
U
نیزه
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
barracudas
U
نیزه ماهی
spearman
U
نیزه انداز
marlinspike
U
نیزه ماهی
lancethrust
U
زخم نیزه
spearing
U
نیزه دار
fix bayonets
U
به نیزه فنگ نیزه فنگ
styloid
U
شبیه نیزه
spearman
U
نیزه دار
lances
U
ضربت نیزه
lancer
U
نیزه دار
lancelet
U
نیزه ماهی
spear
U
نیزه دار
speared
U
نیزه دار
spiculum
U
نوک نیزه
spiculum
U
نیزه کوچک
styliform
U
نیزه مانند
lance
U
ضربت نیزه
pike
U
نیزه زدن
sea needle
U
نیزه ماهی
needle fish
U
نیزه ماهی
sword bayonet
U
سر نیزه دم دار
lanced
U
ضربت نیزه
barracuda
U
نیزه ماهی
green bone
U
نیزه ماهی
spears
U
نیزه دار
lancing
U
ضربت نیزه
demilance
U
نیم نیزه
marlin
U
نیزه ماهی
spontoon
U
نیزه کوتاه
marlinespike
U
نیزه ماهی
pole vaults
U
پرش با نیزه
pole vault
U
پرش با نیزه
sarissa
U
نیزه مقدونی
gaff
U
نیزه چنگک
pole vaulter
U
پرنده با نیزه
pole vaulting
U
پرش با نیزه
jobs
U
سوخمه سر نیزه
job
U
سوخمه سر نیزه
spearheads
U
نوک نیزه
spearheading
U
نوک نیزه
jaculator
U
نیزه انداز
spearheaded
U
نوک نیزه
vaulter
U
پرنده با نیزه
spearhead
U
نوک نیزه
gar
U
نیزه ماهی
spearfisher
U
ماهیگیر با نیزه
javelineer
U
نیزه دار
pikestaff
U
چوب نیزه
throwing the javelin
U
پرتاب نیزه
javelin throw
U
پرتاب نیزه
quarter staff
U
نیزه چوبی
vault
U
پرش با نیزه
gad
U
نیزه سنان
spear fisherman
U
ماهیگیر با نیزه
spearer
U
نیزه دار
vaults
U
پرش با نیزه
jaculator
U
نیزه دار
javelin thrower
U
پرتابگر نیزه
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
skis
U
اسکی
ski
U
اسکی
ascii
U
اسکی
skied
U
اسکی
jousting
U
نیزه بازی سواره
javelin
U
نیزه دستی سبک
javelin
U
زوبین پرتاب نیزه
uhlan
U
سوار نیزه دار
ox goad
U
نیزه گاو رانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com