English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coordination U هماهنگ سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cim U استفاده هماهنگ از میکروفیلم برای ذخیره سازی داده کامپیوتر و روشهای خواندن داده
Other Matches
synchronize U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronizes U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronising U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronises U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
synchronised U هماهنگ کردن هماهنگ شدن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
coordinated U هماهنگ
monotone U هماهنگ
consonants U هماهنگ
harmonious U هماهنگ
harmonic U هماهنگ
synchronous U هماهنگ
consonant U هماهنگ
harmonised U هماهنگ کردن
harmonic wave U موج هماهنگ
harmonic U هماهنگ همساز
harmonize U هماهنگ کردن
harmonising U هماهنگ کردن
harmonises U هماهنگ کردن
coordinate U هماهنگ ساختن
proportional U متقابل یا هماهنگ
subharmonic U هماهنگ فرعی
coordinator U هماهنگ کننده
sequencer U شیر هماهنگ
harmonized U هماهنگ کردن
harmonic motion U حرکت هماهنگ
harmonic oscillator U نوسانگر هماهنگ
harmonic vibration U ارتعاش هماهنگ
harmonizing U هماهنگ کردن
cooperating bishop U دو فیل هماهنگ
harmonizes U هماهنگ کردن
damped harmonic oscillator U نوسانگر هماهنگ میرا
coordinate U متناسب یا هماهنگ کردن
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
synchronizing mechanism U ساز و کار هماهنگ
autosyn U هماهنگ کننده خودکار
creeping attack U تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
damped harmonic motion U حرکت هماهنگ میرا
coordinating authority U مقام هماهنگ کننده
sequence valve U شیر هماهنگ کننده
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
concrescent U دارای رشد مشترک یا هماهنگ
screen coordinator U هماهنگ کنند پوشش دریایی
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
fire support coordinator U هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
bsc U SynchronousCommunication Binaryارتباطات هماهنگ دودویی
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
compatability U قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
pseudostereo U ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
proportional clothing U لباس هماهنگ یا همرنگ زمین یا منطقه عملیات
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
fire coordination U هماهنگ کردن اتش تطبیق کردن اتشها
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
coordinate U هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
coordinated procurement U عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
antivignetting filter U صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
individualizing U تک سازی
flection U خم سازی
truncation U بی سر سازی
individualises U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualised U تک سازی
individualized U تک سازی
retortion U کج سازی
pavement U کف سازی
individualising U تک سازی
pavements U کف سازی
individualize U تک سازی
repk lection U پر سازی
padding U له سازی
flooring U کف سازی
individualization U تک سازی
individuation U تک سازی
idolization U بت سازی
bridgework U پل سازی
local anasthesia U سر سازی
stylization U مد سازی
retortion U خم سازی
deflexion U خم سازی
compaction U تو پر سازی
bridge building U پل سازی
deprival U بی بهره سازی
derichment U رقیق سازی
denaturation U مصنوعی سازی
industrialization U صنعتی سازی
nationalization U ملی سازی
humanization U مردمی سازی
enrichment U غنی سازی
fading U محو سازی
exclusion U محروم سازی
pacification U ارام سازی
detersion U پاک سازی
denudation U برهنه سازی
die making U حدیده سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
assimilation U همگون سازی
assimilation U درون سازی
domestication U اهلی سازی
dwelling construction U خانه سازی
duplexing U مضاعف سازی
elution U پاکیزه سازی
divestment U بی بهره سازی
divestiture U برهنه سازی
divestiture U بی بهره سازی
emulation U نمونه سازی
discolourment U بدرنگ سازی
dilution U رقیق سازی
die shop U حدیده سازی
milling U ارد سازی
gunsmithery U تفنگ سازی
flatting U تنکه سازی
harmonization U هم اهنگ سازی
heterodyne reception U زنه سازی
solutions U چاره سازی
solution U چاره سازی
stripping U برهنه سازی
histogenesis U بافت سازی
horology U ساعت سازی
hymnography U سرود سازی
curtailment U کوتاه سازی
forgeries U سند سازی
forgeries U صورت سازی
haematogenesis U خون سازی
reductions U ساده سازی
reduction U ساده سازی
roofing U سقف سازی
implementation U پیاده سازی
forgery U صورت سازی
forgery U سند سازی
ichnography U زمینه سازی
image formation U تصویر سازی
individuation U جدا سازی
inebriation U مست سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
infuriation U خشمگین سازی
vaporization U بخار سازی
inspissation U غلیظ سازی
intensification U پر قوت سازی
inurement U معتاد سازی
invalidation U باطل سازی
irksomeness U کسل سازی
individualization U فرد سازی
individualization U منفرد سازی
extinction U خاموش سازی
immortalization U جاوید سازی
impregnation U ابستن سازی
incavation U پوک سازی
mutilation U معیوب سازی
inceration U موم سازی
separating U جدا سازی
abbreviations U کوته سازی
replacements U جانشین سازی
replacement U جانشین سازی
wearisomeness U کسل سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com