Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
varieties
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
variety
U
نمایشی که مرکب از چند قطعه متنوع باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
problem plav
U
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
lobate
U
مرکب از چند قطعه دارای اویختگی
lobated
U
مرکب از چند قطعه دارای اویختگی
montages
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
flat
U
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest
U
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
trochaic
U
مرکب از دو هجا که یکی بلند و دومی کوتاه باشد
pasticcqo
U
قطعه موسیقی که ازچندین جاگرفته شده باشد
cento
U
قطعه یاتصنیفی که از چند جا اقتباس شده باشد
montage
U
عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
montages
U
عکسی که از چند قطعه عکس بهم چسبانده تشکیل شده باشد
ballade
U
قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
divan cover
U
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
bilinear filtering
U
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
variorum
U
متنوع
variegation
U
متنوع
variegated
U
متنوع
varietal
U
متنوع
varied
U
متنوع
diverse
U
متنوع
invariant
U
غیر متنوع
wide-ranging
U
متنوع - گوناگون
omnifarious
U
متنوع رنگارنگ
miscellaneously
U
بطور متنوع
diversifying
U
متنوع کردن
diversify
U
متنوع کردن
diversifies
U
متنوع کردن
variegator
U
متنوع کننده
diversified
U
متنوع کردن
manifold
U
متنوع کردن
vaudeville
U
نمایش متنوع
combined influence mine
U
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
versatile
U
متحرک متنوع و مختلط
vary
U
متنوع ساختن تنوع دادن به
varies
U
متنوع ساختن تنوع دادن به
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
smorgasbord
U
میز غذاهای متنوع که شخص از ان انتخاب میکند
flip-flops
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
U
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
all-rounder
U
همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
flashy
U
نمایشی
scenic
U
نمایشی
flashier
U
نمایشی
flashiest
U
نمایشی
exhibitive
U
نمایشی
epideictic
U
نمایشی
dramatic
U
نمایشی
expository
U
نمایشی
showdowns
U
نمایشی
showdown
U
نمایشی
dramatically
U
نمایشی
display architecture
U
معماری نمایشی
false arch
U
قوس نمایشی
demonstration effect
U
اثر نمایشی
figure skating
U
یخ بازی نمایشی
expositive
U
نمایشی نمایشگاهی
stagy
U
نمایشی صحنهای
demo
U
نمونه نمایشی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
performing arts
U
هنرهای نمایشی
ideogramic
U
نمایشی تجسمی
representative arts
U
فنون نمایشی
ideogrammic
U
نمایشی تجسمی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
the drama
U
تصنیف داستانهای نمایشی
performing
U
وابسته به هنرهای نمایشی
display menu
U
فهرست انتخاب نمایشی
mock up
U
نمونه نمایشی کالا
demonstrability
U
نمایشی نمایش دادنی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
traversing
U
حرکت نمایشی اسب
traverse
U
حرکت نمایشی اسب
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
traversed
U
حرکت نمایشی اسب
showboat
U
نمایشی بازی کردن
traverses
U
حرکت نمایشی اسب
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
to put over a play
U
موافق بدادن نمایشی شدن
exhibition game
U
بازی نمایشی به نفع خیریه
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
monopolylogue
U
نمایشی که در ان یک تن عهده دارچند بخش است
dramaturge
U
نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
fritter
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
segments
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
alpha pegasi
U
مرکب الفرس متن الفرس مرکب
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
mosaic
U
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
U
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
thin window display
U
نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
variegate
U
جورواجور کردن متنوع کردن
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
multiviewports
U
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
trick ski
U
اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
presentation graphics
U
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
monitored
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors
U
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
mixed
U
مرکب
conposite
U
مرکب
compounds
U
مرکب
compounded
U
مرکب
compound
U
مرکب
formant
U
مرکب
complexes
U
مرکب
roadsters
U
مرکب
roadster
U
مرکب
composite
U
مرکب
multiplex
U
مرکب
complexity
U
مرکب
parasyntetic
U
مرکب
composed
U
مرکب
combined
U
مرکب
ink
U
مرکب
inks
U
مرکب
ink pad
U
مرکب زن
complex
U
مرکب
hybrid
U
مرکب
combined arms
U
مرکب
tracing ink
U
مرکب
complexities
U
مرکب
consisted
U
مرکب بودن از
composite armor
U
زره مرکب
composite area
U
سطوح مرکب
markab
U
مرکب الفرس
combined command
U
فرماندهی مرکب
consist
U
مرکب بودن از
magnetic ink
U
مرکب مغناطیسی
lenticular
U
مرکب از عدسی
composite column
U
ستون مرکب
ink bag
U
کیسه مرکب
ink bottle
U
مرکب دان
ink eraser
U
مرکب پاک کن
ink pot
U
مرکب دان
inker
U
مرکب نویس
inkiness
U
سیاهی مرکب
complex number
U
عدد مرکب
interest on interest
U
ربح مرکب
composite material
U
مواد مرکب
composite demand
U
تقاضای مرکب
composite defense
U
دفاع مرکب
consisting
U
مرکب بودن از
mixed flow
U
جریان مرکب
onomastic
U
مرکب از اسم
pads
U
مرکب خشک کن
Indian ink
U
مرکب چین
pad
U
مرکب خشک کن
combined footing
U
شالوده مرکب
parasyntetic
U
مشتق و مرکب
combined forces
U
نیروهای مرکب
india ink
U
مرکب چین
consists
U
مرکب بودن از
combined staff
U
ستاد مرکب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com