Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plumb point
U
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orbit point
U
نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
drop height
U
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
air cartographic camera
U
دوربین عکس برداری هوایی
phototelescope
U
دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
tribrach
U
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
reticle
U
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
survey control
U
نقطه کنترل نقشه برداری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
intermediate sight
U
توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
snapshot
U
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
snapshots
U
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
zero hour
U
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
vertical
U
شاغولی
arresting barrier
U
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
free lance
U
اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
cat ladder
U
نردبام شاغولی
normal stress
U
تنش شاغولی
standpipes
U
لوله شاغولی
plumb
U
سطح شاغولی
vertical force
U
نیروی شاغولی
standpipe
U
لوله شاغولی
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
king post
U
قطر شاغولی میان خرپا
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
U
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
moments
U
لحظه
simultaneous
U
در یک لحظه
stound
U
لحظه
seconds
U
لحظه
second
U
لحظه
seconded
U
لحظه
seconding
U
لحظه
flashed
U
لحظه
flashes
U
لحظه
momentarily
U
لحظه لحظه
momentarily
U
یک لحظه
moment
U
لحظه
in two shakes
U
در یک لحظه
jiff
U
یک لحظه
flash
U
لحظه
momently
U
هر لحظه
instant
U
لحظه
minute
U
ان لحظه
trice
U
لحظه
period
U
لحظه
periods
U
لحظه
instants
U
لحظه
jiffy
U
یک لحظه
now
U
در این لحظه
instantaneous acceleration
شتاب لحظه ای
takeoff
U
لحظه اغازپرش
takeoffs
U
لحظه اغازپرش
nick of time
<idiom>
U
درآخرین لحظه
chronoscope
U
لحظه شمار
instances
U
لحظه مورد
in an instant
U
دریک لحظه
instance
U
لحظه مورد
spots
U
زمان مختصر لحظه
anon
U
چند لحظه بعد
moments
U
لحظه گشتاور چرخشی
He entered at that very moment .
U
درهمان لحظه وارد شد
It was the work of a moment .
U
کا ریک لحظه بود
moment
U
لحظه گشتاور چرخشی
last-minute hitch
U
گیریی در لحظه آخر
spot
U
زمان مختصر لحظه
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
The moment I set eyes on you. ,
U
از آن لحظه که چشمم بتو افتاد
from now on
<idiom>
U
درست از همین لحظه به بعد
sleep a wink
<idiom>
U
یه لحظه چشم روی هم گذاشتن
zero hour
<idiom>
U
لحظه دقیق حمله درجنگ
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
jobs
U
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
transient
U
باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
to go down to the wire
<idiom>
U
تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن
to go down to the wire
<idiom>
U
تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
job
U
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
If you wI'll wait a moment.
U
اگر یک لحظه تلفن زد مرا خبرکن
simultaneous foul
U
خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
pullout
U
لحظه بیرون امدن موج سواراز اب
half
U
مودمی که در هر لحظه در یک حالت کار میکند.
Let me think a moment .
U
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
transients
U
باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
cps
U
تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند
ultimate stress
U
تنش یک تکه از ماده در لحظه گسستگی یا شکست
maximum
U
بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
maximum
U
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
feed
U
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
feeds
U
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
I just had dinner.
U
درست چند لحظه قبل شام خوردم
opera glasses
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
telescopes
U
دوربین
camera
دوربین
presbyopic
U
دوربین
night glass
U
دوربین شب
binocular
U
دوربین
telescope
U
دوربین
cameras
U
دوربین
far sighted
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
longsighted
U
دوربین
the penetration of a telescope
U
دوربین
long sighted
U
دوربین
cold
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
coldest
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
colder
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
monoprogramming system
U
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
colds
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
box cameras
U
دوربین قوطی
opticians
U
دوربین فروش
camera-shy
U
بیزار از دوربین
kodak
U
دوربین عکاسی
metascope
U
دوربین تک چشمی
field glass
U
دوربین صحرایی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
electron camera
U
دوربین الکترونی
box camera
U
دوربین قوطی
telescopes
U
دوربین نجومی
director sight
U
دوربین هادی
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
telescopy
U
فن استعمال دوربین
vial
U
حباب دوربین
eye piece
U
عدسی سر دوربین
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
sight
U
دوربین دیدن
optician
U
دوربین فروش
sights
U
دوربین دیدن
drawtube
U
لوله دوربین
reflex sight
U
دوربین منشوری
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
color camera
U
دوربین رنگی
observation camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
security camera
U
دوربین امنیتی
CCTV camera
U
دوربین نظارت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com