English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Unless the contray is proved . U مگر اینکه خلافش ثابت شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cut down to size <idiom> U ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
unless U جز اینکه
howbeit U با اینکه
in spite of the face that U اینکه
save that U جز اینکه
in order to ... U تا [اینکه ]
in order that U تا اینکه
so as to U تا [اینکه ]
the fact that U اینکه
up to/till/until <idiom> U تا اینکه
or U یا اینکه
on the supposition that U بخیال اینکه
pray consider my case U تمنی اینکه
owing to the fact that U به واسطه اینکه
in view of <idiom> U به خاطر اینکه
because U برای اینکه
for U برای اینکه
whilst U ضمن اینکه
instantly U به محض اینکه
ere U قبل از اینکه
inorder to U برای اینکه
hent U ربودن تا اینکه
owing to the fact that U نظر به اینکه
the reason why U دلیل اینکه
that's that U اینکه از این
the reason why U علت اینکه
on the supposition that U بتصور اینکه
in order that U برای اینکه
to the end that U برای اینکه
wherein U دراثنای اینکه
to the end that U تا اینکه بقصداینکه
insomuch U نظر به اینکه
in order to ... U برای [اینکه]
to sum up U خلاصه اینکه
whereas U نظر به اینکه
even though U ولو اینکه
than U تا اینکه بجز
notwithstanding U باوجود اینکه
In view of the fact that … whereas … U نظر به اینکه
Despite the fact that… U با وجود اینکه
save that U الا اینکه
so that U برای اینکه
as if U مثل اینکه
instead U بجای اینکه
in view of the fact that U نظر به اینکه
providing U مشروط بر اینکه
so as to U برای [اینکه]
as thought U مثل اینکه
as though U مثل اینکه
as soon as U بمحض اینکه
forasmuch as U نظر به اینکه
whenas U بعلت اینکه
what with <idiom> U برای اینکه ،درنتیجه
there is nothing for it but to U چارهای ندارد جز اینکه
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
as respects ... U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
in one world U خلاصه اینکه مختصرا
Not to mention the fact that … U حالا بگذریم از اینکه...
not to say ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
though U گرچه هرچند با اینکه
as respects U با توجه به اینکه اما
as regards U با توجه به اینکه اما
inorder to U به خاطر اینکه برای
in one word U خلاصه اینکه مختصرا
in order that he may go U برای اینکه برود
in a word U خلاصه اینکه مختصرا
not to mention ... <idiom> U به اضافه اینکه ... است
in order that i may go U برای اینکه بروم
inadvisably U بدون اینکه صلاح باشد
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
instead of doing U بجای اینکه انجام بدهند
instead of working U بجای اینکه او کار بکند
You are asking for it. You are sticking your neck out. U مثل اینکه تنت می خارد
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
whereas U بادر نظر گرفتن اینکه
Supposing that is the case . U بفرض اینکه اینطور باشد
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
to be on the safe side U برای اینکه احتمال اشتباه
the instant i saw him U بمحض اینکه اورا دیدم
that is no new U اینکه خبر تازهای نبود
iimmediately he saw me U بمحض اینکه مرا دید
You seem to expect something for good measure ! U مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
incomparably U بدون اینکه نظر داشته باشد
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
He is very primitive and uncuth . U مثل اینکه از پشت کوه آمده
approving U تصور اینکه چیزی خوب است
irrelevantly U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
approves U تصور اینکه چیزی خوب است
combatable U قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
we eat that we may live U میخوریم برای اینکه زنده باشیم
benifit of elergy U امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
euphonically U برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
approve U تصور اینکه چیزی خوب است
off the point U بدون اینکه وابستگی داشته باشد
our offer to render a service U حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
it was beneath my notice U شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
I am glad to see you up and about. خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
take a stand on something <idiom> U فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
Unless otherwise stated . U مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
quality U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
hylotheism U اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
i sort of feel sick U مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
There is still time before I go. U هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
at the owner's risk U با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
qualities U بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
unless otherwise prescibed [by the doctor] U مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
It's good to see you again. U خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
learn to walk before yaou run. <proverb> U قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
humoralism U اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
wait up for <idiom> U به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
mercerize U موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
think little of <idiom> U تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . U مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
. Why,what was the harm? U چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
adoptionism U اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
open U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
polarity U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
second-guess someone <idiom> U حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
opened U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens U به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
checks U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
except as otherwise provided U مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. U وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
polarities U تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
without lifting a finger U بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
inalterable U ثابت
stable U ثابت
changeless U ثابت
stables U ثابت
fix U ثابت
resolute U ثابت
incommutable U ثابت
fixed bridge U پل ثابت
truest U ثابت
hard and fast U ثابت
indelible U ثابت
unshaken U ثابت
equable U ثابت
immovable U ثابت
stationary U ثابت
truer U ثابت
true U ثابت
unswerving <adj.> U ثابت
sustained U ثابت
thetic U ثابت
thetical U ثابت
pegged U ثابت
undeviating <adj.> U ثابت
loyal U ثابت
sustain U ثابت
steadiest U ثابت
steadies U ثابت
constant U ثابت
constants U ثابت
steady U ثابت
sustains U ثابت
settled U ثابت
leger or ledger U ثابت
fixes U ثابت
patting U ثابت
patted U ثابت
pats U ثابت
pat U ثابت
fixing U ثابت
steadying U ثابت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com