Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
QBE
U
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
sql
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures
U
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
queries
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
U
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
emplacement
U
موضع گرفتن
cheat
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
roll back
U
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
get in touch with someone
<idiom>
U
باکسی تماس گرفتن
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
contacting
U
محل اتصال تماس گرفتن
contact
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacted
U
محل اتصال تماس گرفتن
contacts
U
محل اتصال تماس گرفتن
network data management system
U
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
contacting
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacts
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contact
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
contacted
U
قطب اتصال تماس گرفتن کنتاکت
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
pc file iii
U
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
dense index
U
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
position light
U
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
base on halls
U
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
cultivation
U
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
defilade
U
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
report program generator
U
زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
emanating
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanated
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanate
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanates
U
سرچشمه گرفتن بیرون امدن
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
match
U
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
proceed time
U
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
matches
U
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
inustion
U
سوزاندن یا داغ کردن
sinter
U
یک تکه کردن سوزاندن
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
hypertalk
U
زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
mid user
U
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
microsoft
U
اتصالات پایگاه داده به اینترنت و پست الکترونیکی به ویژه برای کاربران ویندوز
occupation of position
U
اشغال موضع کردن
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
preselect
U
پیش بینی موضع کردن
Are you going out tonight?
U
امشب میروید بیرون
[برای گردش]
؟
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
file level model
U
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
organises
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
assumed position
U
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
bailer
U
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
jeheemy
U
جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
hawking
U
شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
reflexes
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex
U
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
parking siding
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
pickup
U
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
parking siding
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
roll forward
U
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
hash
U
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
raw
U
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
integrated
U
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
look in on
<idiom>
U
تماس حاصل کردن
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
U
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
derivation graph
U
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
databases
U
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
database
U
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
osculate
U
تماس نزدیک حاصل کردن
To establish( make) contact.
U
تماس دایر ( برقرار ) کردن
searches
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search
U
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
CUG
U
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
enlisting
U
برای سربازی گرفتن
enlist
U
برای سربازی گرفتن
enlists
U
برای سربازی گرفتن
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
touch
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
brush
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brushes
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
touches
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to borrow for ... weeks
U
برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at
U
برای گرفتن چیزی کوشیدن
runners
U
دونده
runner
U
دونده
runny
U
دونده
cursorial
U
دونده
Runner
دونده
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
moved
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moves
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
To have design on someone . To malign someone .
U
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
to graps at anything
U
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
marathoner
U
دونده دو ماراتون
hurdler
U
دونده دو با مانع
lanes
U
مسیر هر دونده
dashman
U
دونده سرعت
orienteer
U
دونده دو صحرانوردی
tie up
U
بریدن دونده
front-runners
U
دونده پیشتاز
lane
U
مسیر هر دونده
distance man
U
دونده استقامت
distance runner
U
دونده استقامت
road racer
U
دونده ماراتون
front runner
U
دونده پیشتاز
front-runner
U
دونده پیشتاز
cp
U
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carrying
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
carries
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
on deck
U
دونده منتظر نوبت
gressorial
U
وابسته به حشرات دونده
staggering
U
خط اغاز مسیر هر دونده
sprinters
U
دونده دوهای سرعت
metric miler
U
دونده دو 0051 متر
stagger
U
خط اغاز مسیر هر دونده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com