English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
warehouse stock U موجودی انبار
stock U موجودی انبار
stocked U موجودی انبار
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
stockage U وسایل موجودی در انبار
stock control U کنترل موجودی انبار
safety stock U موجودی ذخیره انبار
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
out of stock <adj.> U غیر موجودی کالا [در انبار]
stock control U کنترل وسفارش موجودی انبار
active stock U موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
storewide U شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
warehousing U نگهداری در انبار
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
bonded store U انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
reference U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
references U فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
air-conditioned U اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
data integrety U ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
piece parts U قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
static propeller thrust U تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
delay U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delaying U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delays U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
metacompilation U کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
feed stock U مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
grandfather file U دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
bad debts U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
season cracking U ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
rope chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
grey scale U سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
cambridge equation U نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
circulating U چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
atari U نام نوعی از کامپیوترهای شخصی و وسائل جانبی مشهور که توسط شرکت ATARI تولید میشود
stockpiling U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled U ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
Novell U شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
stock U موجودی موجودی کالا
stocked U موجودی موجودی کالا
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
bow wave U موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
generating U محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generate U محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generates U محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
generated U محلی که توسط برنامه استفاده میشود که طبق دستورات درون برنامه تولید شده است
stockpiles U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiling U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile U پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
digitize U تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
crystal U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystals U صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
stock U موجودی
holding U موجودی
minimum stock level U موجودی
repertoire U موجودی
assets U موجودی
storing U موجودی
balance in hand U موجودی
supplies U موجودی
stocked U موجودی
store U موجودی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
custodial record U پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number U شماره فنی انبار شماره انبار
stock control U کنترل موجودی
inventories U موجودی کالا
out of stock;ex stock U از موجودی یاذخیره
stocked U به موجودی افزودن
stocked U موجودی ذخیره
inventory management U مدیریت موجودی
stock valuation U ارزیابی موجودی
stock taking U رسیدگی به موجودی
stock record U سابقه موجودی
fund U موجودی دارائی
stock check U کنترل موجودی
stock adjustment U تطبیق موجودی
excess stock U موجودی مازاد
exhaust bin level U فاقد موجودی
exhaust bin level U اتمام موجودی
inventory U موجودی کالا
reserve stock U موجودی ذخیره
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
quick assets U موجودی نقدشو
inventory U لیست موجودی
complete inventory U موجودی کامل
inventory control U کنترل موجودی
safety stock U موجودی تضمینی
stock adjustment U تعدیل موجودی
stock accounting U حسابداری موجودی
stock account U حساب موجودی
idle stock U موجودی بی مصرف
funded U موجودی سرمایه
funded U موجودی دارائی
fund U موجودی سرمایه
financial assets U موجودی مالی
stock audit U حسابرسی موجودی
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
inventory U فهرست موجودی
buffer stock U موجودی احتیاطی
supplied U موجودی لزوم
danger warning level U حداقل موجودی
supply U موجودی جایگیرموقتی
cycle stock U موجودی فعال
consumable stock U موجودی مصرفی
continuous inventory U موجودی مستمر
supply U موجودی لزوم
business inventories U موجودی تجاری
active stock U موجودی فعال
stock U به موجودی افزودن
supplied U موجودی جایگیرموقتی
supplying U موجودی لزوم
valuation of stock U ارزیابی موجودی
buffer stock U موجودی ذخیره
surplus stock U موجودی مازاد
capital stock U موجودی سرمایه
stock U موجودی ذخیره
supplying U موجودی جایگیرموقتی
surplus stock U موجودی اضافی
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
raw stock U موجودی مواد خام
portfolio U موجودی اوراق بهادار
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
spares stock U موجودی لوازم یدکی
portfolios U موجودی اوراق بهادار
assets U موجودی شخص ورشکسته
liability U تعهد موجودی بانکی
liabilities U تعهد موجودی بانکی
raw material stock U موجودی مواد اولیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com