English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5953 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
schuss U مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
comedown U پایین رفتن
to go down U پایین رفتن
to sink in the scale U پایین رفتن
go down U پایین رفتن
to get down U پایین رفتن
reflow U فرونشینی پایین رفتن
bump U بالا و پایین رفتن
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
pitches U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
relictoin U پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
down U سوی پایین بطرف پایین
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
at first hand U مستقیما
straight U مستقیما
firsthand <idiom> U مستقیما
straightest U مستقیما
directly U مستقیما
proximately U مستقیما"
straight out U رک مستقیما
forthrights U مستقیما`
per se U مستقیما
straighter U مستقیما
straightway U مستقیما
bolts U مستقیما ناگهان
aright U مستقیم مستقیما
subsequent to U [مستقیما] پس از [به دنباله]
intue U مستقیما دریافتن
forthright U مستقیما بیمحابا
sheer U مستقیما فریف
bolt U مستقیما ناگهان
bolted U مستقیما ناگهان
bolting U مستقیما ناگهان
direct coupled U مستقیما جفت شده
harder U مستقیما درمسیر موردنظر
hardest U مستقیما درمسیر موردنظر
hard U مستقیما درمسیر موردنظر
intuitive U مستقیما درک کننده
to come straight to the point <idiom> U مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
over the falls U مستقیما روی انحنای موج شکننده
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
mesh U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
object U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objected U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
personal service utility U کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
long spot U موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
objecting U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
deictic U بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
meshing U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
indirect objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
straight ball U پرتابی در بولینگ که گوی باچرخش مستقیما حرکت میکند
meshes U که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
direct objects U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
addressable U هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
machine U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
jacks U ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
machined U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machines U ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
jack U ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
antipodal U مربوط به ساکنین ینگی دنیا واقع در طرف مقابل زمین مستقیما
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
magnetic tape U وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
magnetic tapes U وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
one level address U آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
addressing U بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
one level address U کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
machine U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
display controlled U نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
machines U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machined U دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
absolute address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
actual address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
main U MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
internal memory U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal store U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
actual address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
absolute address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
pinned U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
isolates U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolating U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
insert U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserting U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserts U مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
snookered U وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
microprocessors U بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessor U بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
point to point U 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
languages U زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
multidrop circuit U شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
language U زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
machine address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
short U پایین تر
shitu U پایین
bal U از مچ پا به پایین
lower limit U حد پایین
tailwater U پایین اب
lower most U پایین تر
subatmospheric U پایین تر از جو
further down U پایین تر
shorter U پایین تر
subteen U پایین تر از سن 31
shortest U پایین تر
bottom U پایین
beneath U پایین تر
sub- U یا پایین تر
beneath U پایین
dowm U پایین
neath or neath U پایین
low level U پایین
infara U پایین تر
infara U پایین
down stairs U پایین
hypogenous U پایین رو
bottoms U پایین
neath or neath U پایین تر
lower U پایین تر
lowering U پایین تر
lowers U پایین تر
down U پایین
flattest U پایین
lowered U پایین تر
flat U پایین
below U پایین
submiss U پایین
vide infara U پایین
lower U پایین
below <adv.> U در پایین
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
de- U پایین
hereafter <adv.> U در پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
underneath U پایین
low U پایین
shutting U پایین اوردن
low energy U انرژی پایین
low frequency U فرکانس پایین
low pass U پایین گذر
alow U روبه پایین
low wing U بال پایین
shuts U پایین اوردن
beneath U از زیر پایین تر از
downstream U پایین رود
shut U پایین اوردن
lower bound U کران پایین
disrate U پایین اوردن
low level U در سطح پایین
low order U پایین رتبه
bate U پایین اوردن
bottommost U پایین ترین
catabatic U پایین اینده
lee U پایین باد
decurrent U پایین افتاده
lowest U پایین ترین
desceht U پایین امدن
dim light U نور پایین
downstream U پایین دست
low order U مرتبه پایین
drive U ضربه از پایین
drives U ضربه از پایین
low altitude U ارتفاع پایین
degrade U پایین دادن
bottom up U از پایین به بالا
go dan barai U رد کردن از پایین
downward stroke U ضربه رو به پایین
downfeed U تغذیه رو به پایین
subordinate U فرعی پایین تر
subordinated U فرعی پایین تر
subordinates U فرعی پایین تر
subordinating U فرعی پایین تر
downfield U میدان پایین
download U بارگیری پایین
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
2مهرآسا
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Soar
1توضیحات پایین صفحه
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1offshoring
1چندمین
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com