English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
watch U مراقبت کردن موافبت کردن
watched U مراقبت کردن موافبت کردن
watches U مراقبت کردن موافبت کردن
watching U مراقبت کردن موافبت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to watch over U موافبت کردن
to keep an eyes on U موافبت کردن
attending U موافبت کردن گوش کردن
attend U موافبت کردن گوش کردن
attends U موافبت کردن گوش کردن
minds U موافبت کردن ملتفت بودن
minding U موافبت کردن ملتفت بودن
assists U موافبت کردن ملحق شدن
assisting U موافبت کردن ملحق شدن
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
assist U موافبت کردن ملحق شدن
mind U موافبت کردن ملتفت بودن
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
to be all eyes U موافبت کامل کردن سرتاپاچشم شدن
watch U مراقبت کردن
to see to it U مراقبت کردن
watched U مراقبت کردن
to see after U مراقبت کردن
see to it U مراقبت کردن
watching U مراقبت کردن
to llok U مراقبت کردن
ensuring U مراقبت کردن در
insures U مراقبت کردن در
ensure U مراقبت کردن در
ensured U مراقبت کردن در
watches U مراقبت کردن
ensures U مراقبت کردن در
insuring U مراقبت کردن در
to ensure something U مراقبت کردن در [چیزی]
care U محافظت کردن مراقبت
cared U محافظت کردن مراقبت
cares U محافظت کردن مراقبت
search U مراقبت کردن از زمین
searches U مراقبت کردن از زمین
area monitoring U مراقبت کردن از منطقه
searchingly U مراقبت کردن از زمین
searched U مراقبت کردن از زمین
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
mine watching U عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
circular scanning U مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
carefulness U موافبت
attendance U موافبت
vigilance U موافبت
watchfully U با موافبت
attention U موافبت
attentiveness U موافبت
attentions U موافبت
attendances U موافبت
alertress U زرنگی موافبت
cared U نگهداری موافبت
cared U موافبت بیم
assistance U موافبت رسیدگی
care U موافبت بیم
care U نگهداری موافبت
cares U نگهداری موافبت
tendance U موافبت پرستاری
cares U موافبت بیم
aftercare U توجه و موافبت درمرحلهء نقاهت
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
eyeservant U نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
eye service U خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
watchful U مراقبت
counter surveillance U ضد مراقبت
vigilance U مراقبت
tendance U مراقبت
espial U مراقبت
care U مراقبت
unattended U بی مراقبت
cared U مراقبت
cares U مراقبت
surveillance U مراقبت
watchfulness U مراقبت
ovservation U مراقبت
eyesight U مراقبت
sea surveillance U مراقبت دریایی
control towers U برج مراقبت
ground surveillance U مراقبت زمینی
area monitoring U مراقبت منطقهای
animadversion U مراقبت مشاهده
listening watch U مراقبت به گوش
helical scanning U مراقبت مارپیچی
combat surveillance U مراقبت رزمی
watchtowers U برج مراقبت
due care U مراقبت کافی
Medicare U مراقبت پزشکی
day care U مراقبت در روز
residential care U مراقبت پناهگاهی
watchtower U برج مراقبت
air surveillance U مراقبت هوایی
air search U مراقبت هوایی
care of supplies U مراقبت اماد
watch tower U برج مراقبت
acoustical surveillance U مراقبت صوتی
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
harbor control tower U برج مراقبت بندر
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
airborne beacon U برج مراقبت هوابرد
maintain U به خوبی مراقبت شده
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
vigilance U مراقبت به گوش بودن
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
unattended operation U هملکرد مراقبت نشده
stake-outs U محل تحت مراقبت
maintained U به خوبی مراقبت شده
surveillant U مراقبت کننده دیدبان
radar beacon U برج مراقبت رادار
lookouts U مراقبت عمل پاییدن
lookout U مراقبت عمل پاییدن
overwatch U مراقبت از حرکت بااتش
surveillance U دیدبانی و مراقبت از منطقه
air beacon U برج مراقبت پایگاه
sector of search U منطقه مراقبت رادار
care and handling U مراقبت و دستکاری وسایل
maintains U به خوبی مراقبت شده
stake-out U محل تحت مراقبت
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
slap together <idiom> U به عجله وبی مراقبت واداشتن
security monitoring U نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
snow under <idiom> U قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
see that he does it U مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
turn over <idiom> U به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
infringes U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
infringe U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com