English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (8545 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assisted U همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisted U شرکت جستن
assisted U حضور بهم رساندن توجه کردن
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
assisted U پیوستن به حمایت کردن از
assisted U پایمردی کردن
assisted U دستیاری کردن
assisted U یاور همکاری
assisted U کمک
assisted U کمک کردن مساعدت کردن
assisted U بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted U پاس منجر به گل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer assisted U بکمک کامپیوتر
computer assisted instruction U اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
motor assisted bicycle U موتورسیکلت
motor-assisted pedal cycle [British English] U دوچرخه موتوردار
Recent search history Forum search
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com