Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plant
U
ماشین الات کارخانه
plants
U
ماشین الات کارخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
Other Matches
machinary
U
ماشین الات
enginery
U
ماشین الات
machinery
U
ماشین الات
scrapped
U
ماشین الات اوراق
scrap
U
ماشین الات اوراق
heavy goods
U
ماشین الات سنگین
heavy machinery
U
ماشین الات سنگین
scraps
U
ماشین الات اوراق
machinery designer
U
طراح ماشین الات
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
carpenter's machines
U
ماشین الات درودگری
light machinery
U
ماشین الات سبک
mechanics
U
علم ماشین الات
mechanician
U
مکانیک ماشین الات
scrapping
U
ماشین الات اوراق
operator of light machinery
U
اپراتور ماشین الات سبک
operator of heavy machinery
U
اپراتور ماشین الات سنگین
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
grader
U
یکی از ماشین الات راه سازی
automation
U
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
microphonics
U
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm
U
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
pilot model
U
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
engineering works
U
کارخانه ماشین سازی
install
U
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installs
U
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installing
U
قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
crate
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
U
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
rolling mill
U
ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
cybernation
U
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
downtime
U
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanic
U
مکانیک مکانیک ماشین الات
glasswork
U
شیشه الات بلور الات
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
turnery
U
کارخانه تراش ماشین تراش
machinery space
U
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
sawmill
U
کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
sawmills
U
کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
agricultural implements
U
الات کشاورزی
instrument
U
الات دقیق
ironware
U
فلز الات
irowork
U
اهن الات
hard ware
U
فلز الات
tinware
U
حلبی الات
gears
U
الات جامه
glassware
U
بلور الات
geared
U
الات جامه
gear
U
الات جامه
precision tools
U
الات دقیق
glassware
U
شیشه الات
instruments
U
الات دقیق
breech block carrier
U
الات متحرک
genital organs
U
الات تناسلی
brass ware
U
برنج الات
obturator
U
الات جازم
optical
U
الات بصری
iron mongery
U
اهن الات
silverware
U
نقره الات
passementerie
U
زینت الات
ironware
U
اهن الات
cast iron ware
U
الات چدنی
surgical instruments
U
الات جراحی
glass
U
شیشه الات
hardware
U
اهن الات
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
woodwork
U
چوب الات نجاری
obturator spindle
U
دوکی الات جازم
surveying instrument
U
الات نقشه برداری
hardwareman
U
اهن الات فروش
calibration
U
تنظیم الات دقیق
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
iron monger
U
اهن الات فروش
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
optical instruments
U
الات وابسته به بینایی
trinkums
U
زیور الات بدلی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
trinketry
U
جواهر الات بدلی
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
instrument
U
الات اندازه گیری
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
cutler
U
فروشنده الات برنده
hardware
U
اهن الات ابزارالات
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
obturator
U
الات مانع خروج گاز
midi
U
میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface
U
میانجی رقمی الات موسیقی
war implements
U
ساز و برگ یا الات جنگ
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
hygrometer
U
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
pailette
U
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
tiepin
U
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
deferred maintenance
U
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
sights
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
pailett
U
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sight
U
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
tuning pipe
U
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
capturing
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
U
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
shop
U
کارخانه
worked
U
کارخانه
work
U
کارخانه
shops
U
کارخانه
factory-spun
U
نخ کارخانه ای
shopped
U
کارخانه
workhouses
U
کارخانه
workhouse
U
کارخانه
works
U
کارخانه
workplace
U
کارخانه
coopery
U
کارخانه
factories
U
کارخانه
factory
U
کارخانه
plants
U
کارخانه
workplaces
U
کارخانه
plant
U
کارخانه
house work
U
کارخانه
manufactory
U
کارخانه
yellow arc
U
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
hallmarks
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmark
U
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
cement plant
U
کارخانه سیمان
fulling mill
U
کارخانه قصاری
packingplant
U
کارخانه کنسروسازی
studio
U
کارگاه کارخانه
studios
U
کارگاه کارخانه
gas works
U
کارخانه گاز
siren
U
سوت کارخانه
sirens
U
سوت کارخانه
packinghouse
U
کارخانه کنسروسازی
mills
U
کارخانه نورد
plant mixing
U
امیختن در کارخانه
smeltery
U
کارخانه گدازگری
smelting plant
U
کارخانه ذوب
shedding
U
کارخانه سرپوشیده
shed
U
کارخانه سرپوشیده
lock out
U
تعطیل کارخانه
mill
U
کارخانه نورد
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
plant construction
U
ساختمان کارخانه
manufacturers
U
صاحب کارخانه
manufacturer
U
صاحب کارخانه
installations
U
کارخانه نصب
pilot plant
U
کارخانه نمونه
power stations
U
کارخانه برق
power station
U
کارخانه برق
installation
U
کارخانه نصب
brewery
U
کارخانه ابجوسازی
breweries
U
کارخانه ابجوسازی
manufacturing
U
کارخانه دار
ice plant
U
کارخانه یخ ساز
industrialist
U
کارخانه دار
industrialists
U
کارخانه دار
sheds
U
کارخانه سرپوشیده
generating plant
U
کارخانه برق
generating station
U
کارخانه برق
manufactoring plant
U
کارخانه تولیدی
cotton mill
U
کارخانه نخ ریسی
plant
U
نبات کارخانه
copper smelting plant
U
کارخانه ذوب مس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com