English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
noise U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
power supply cable U کابل منبع تغذیه
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
power supply switch U کلید منبع تغذیه
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
surged U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
static U MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
nourishment U تغذیه
recharges U تغذیه
recharging U تغذیه
nurtures U تغذیه
recharged U تغذیه
sustenance U تغذیه
nurturing U تغذیه
nurtured U تغذیه
nurture U تغذیه
nourish U تغذیه
nourished U تغذیه
nourishes U تغذیه
recharge U تغذیه
nutriment U تغذیه
nutriments U تغذیه
feeding U تغذیه
line feed U تغذیه خط
feeder U خط تغذیه
feedings U تغذیه
diet U تغذیه
alimentation U تغذیه
nutrition U تغذیه
feeders U خط تغذیه
injection well U چاه تغذیه
pasturage U تغذیه کردن
mulnutrition U سوء تغذیه
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
bottle feeding U تغذیه با بطری
paper feer U تغذیه کاغذ
pasture U تغذیه کردن
power pack U جعبه تغذیه
feeders U سیم تغذیه
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
breast feeding U تغذیه پستانی
breast-feeding U تغذیه پستانی
fed U تغذیه شده
pastures U تغذیه کردن
bottle-feeding U تغذیه با بطری
recharge well U چاه تغذیه
innutrition U عدم تغذیه
supply cable U کابل تغذیه
magazine feed U تغذیه مخزن
dystrophy U سوء تغذیه
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
aliment U تغذیه کردن
downfeed U تغذیه رو به پایین
feed U تغذیه کردن
feed U تغذیه گردن
main supply line U خط تغذیه اصلی
feeds U تغذیه گردن
main feed U تغذیه اصلی
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
cross feed U تغذیه عرضی
cutler feed U تغذیه کاتلر
undernourishment U سوء تغذیه
feeds U تغذیه کردن
nourish U تغذیه کردن
feeder U سیم تغذیه
anode supply U تغذیه صفحه
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
ff U تغذیه کاغذ
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
ad lib feeding U تغذیه ازاد
power transformer U مبدل تغذیه
recharge basin U حوضچه تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
alimentiveness U قوه تغذیه
undernourished U سوء تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
malnutrition U سوء تغذیه
nutritionist U ویژه گر تغذیه
feeding problem U مشکل تغذیه
plate supply U تغذیه صفحه
nutritionists U ویژه گر تغذیه
reverse bias U تغذیه معکوس
natural recharge U تغذیه طبیعی
form feed U تغذیه کاغذ
malnourished U دچارسوء تغذیه
malnourished U بد تغذیه شده
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
feed pipe U لوله تغذیه
pouring gate U تغذیه قالب
anthophagous U تغذیه شده با گل
food program U رژیم تغذیه
serial feeding U تغذیه نوبتی
feeding center U مرکز تغذیه
feed pump U پمپ تغذیه
feedway U تغذیه کننده
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
feeder panel U تابلوی تغذیه
grazed U تغذیه کردن از چریدن
feed U خوراندن تغذیه کردن
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
graze U تغذیه کردن از چریدن
grazes U تغذیه کردن از چریدن
long distance supply U تغذیه مسافت دور
ichthyophagous U تغذیه کننده ازماهی
predatorial U تغذیه کننده از شکار
feeds U خوراندن تغذیه کردن
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
power feed cable U کابل تغذیه برق
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
endophagous U تغذیه کننده ازروی
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
gallivorous U تغذیه کننده از مازو
hematophagous U تغذیه کننده از خون
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
input of current U تغذیه و هدایت جریان
feeding group U گروه تغذیه کننده
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
negative feeder U سیم تغذیه منفی
ration method U روش تغذیه پرسنل
predatory U تغذیه کننده از شکار
gates U راه تغذیه لشعلث
axial feed method U روش تغذیه محوری
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com