English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coupling element U عنصر اتصال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
component U عنصر
components U عنصر
agent U عنصر
agents U عنصر
member U عنصر
masurium U عنصر 34
members U عنصر
element U عنصر
isomeric U هم عنصر
elements U عنصر
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
element U عنصر اساس
shunt element U عنصر موازی
weak kneed U سست عنصر
service element U عنصر اداری
logic element U عنصر لاجیک
logic element U عنصر منطقی
biotic element U عنصر زیستی
guest element U عنصر کم مقدار
weak-kneed U سست عنصر
signal element U عنصر علامتی
titanium U عنصر فلزی
delay element U عنصر تاخیری
coupling element U عنصر پیوست
element U عنصر عملیاتی
elements U عنصر عملیاتی
picture element U عنصر تصویر
elements U عنصر اساس
alloying element U عنصر الیاژی
nand element U عنصر نقیض و
primitive element U عنصر اولیه
primordial element U عنصر ازلی
print element U عنصر چاپ
minor constituent U عنصر جزئی
minor constituent U عنصر فرعی
code element U عنصر رمز
chemical element U عنصر شیمیایی
alloying agent U عنصر الیاژی
processing element U عنصر پردازشی
passive element U عنصر غیرعامل
active element U عنصر فعال
abiotic element U عنصر نازیوه
abiotic element U عنصر بیجان
tracer element U عنصر ردیاب
tactical element U عنصر تاکتیکی
alloying element U عنصر الیاژ
aqueous element U عنصر ابی
transition element U عنصر واسطه
ingredients U عنصر سازنده
weakling U سست عنصر
cryotron U عنصر برودتی
absorbing element U عنصر جذب
active element U عنصر کنشی
thermocouple U عنصر حرارتی
threshold element U عنصر استانهای
acid forming element U عنصر اسیدی
acid forming element U عنصر اسیدساز
accommpanying element U عنصر همراه
data element U عنصر داده
active element U عنصر عامل
abundant element U عنصر فراوان
part U عنصر اصلی
symmetry element U عنصر تقارن
trace element U عنصر کم مقدار
identity element U عنصر یکسانی
Elementarism U عنصر نگری
electronic element U عنصر الکترونیکی
start element U عنصر شروع
stop element U عنصر ایست
ingredient U عنصر سازنده
weak minded U سست عنصر
weaklings U سست عنصر
disafected person U عنصر نامطلوب
wallydraigle U سست عنصر
inverse element U عنصر وارون
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
mental element of crime U عنصر روانی جرم
metal cutting element U عنصر براده برداری
heating element U المان یا عنصر حرارتی
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
primordial U عنصر نخستین اساسی
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
physical element of crime U عنصر مادی جرم
task element U عنصر اجرای عملیات
air defense element U عنصر پدافند هوایی
pixel U نقطه عنصر تصویری
asterium U عنصر ویژه ستارگان
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
active element U عنصر عمل کننده
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabric U بافته عنصر تار و پود
fabrics U بافته عنصر تار و پود
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
searchingly U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
lifo U سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ring U لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
forwarded U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
declaration U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declarative statement U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
declarations U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
last in first out U نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
phosphide U ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
softies U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
gram atom U وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com