Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
covert operations
U
عملیات پنهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
Other Matches
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
concealed
U
پنهانی
latently
U
به پنهانی
hugger mugger
U
پنهانی
taking refuge
U
پنهانی
occultness
U
پنهانی
covert
U
پنهانی
deliescence
U
پنهانی
furtiveness
U
پنهانی
hiding
U
پنهانی
cryptographic
U
پنهانی
hideousness
U
پنهانی
hidings
U
پنهانی
clandestine
U
سازمان پنهانی
latency
U
پنهانی ناپیدایی
sneaked
U
حرکت پنهانی
abditory
U
انبار پنهانی
sneak
U
حرکت پنهانی
privacy
U
پوشیدگی پنهانی
sneaks
U
حرکت پنهانی
latency
U
مرحله پنهانی
under hand
U
درنهان به پنهانی
encryption
U
پنهانی کردن
cryptogram
U
پیام پنهانی
potential
U
نهانی پنهانی
cache memory
U
حافظه پنهانی
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
to be in cahoots with somebody
[ to connive with somebody]
[to make common cause with somebody]
<idiom>
U
همدستی پنهانی با کسی
secrecy
U
پنهانی بودن سریت
encryption algorithm
U
الگوریتم پنهانی کردن
autotelic
U
دارای عزم پنهانی
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
undercurrent
U
عمل پنهانی زیر موج
undercurrents
U
عمل پنهانی زیر موج
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
to skive off early
[British English]
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
to decamp
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
tamper
U
مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
bugged
U
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
to have a nibble
U
پنهانی تکه تکه
[کوچک]
خوردن
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
clandestine
U
سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
operation
U
عملیات
op
U
عملیات
treatment
U
عملیات
operations
U
عملیات
treatments
U
عملیات
delay
U
عملیات تاخیری
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
centre of activities
U
مرکز عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
scene of action
U
صحنه عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
string operation
U
عملیات رشتهای
delaying
U
عملیات تاخیری
delays
U
عملیات تاخیری
action deferred
U
تامل در عملیات
manual operation
U
عملیات دستی
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
phasing
U
مراحل عملیات
offence
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
serial operation
U
عملیات سری
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
autonomous operation
U
عملیات ازاد
autonomous operation
U
عملیات مستقل
base of operations
U
پایگاه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
global operation
U
عملیات سراسری
block operation
U
عملیات بلوک
area of operation
U
منطقه عملیات
spial
U
عملیات جاسوسی
building operations
U
عملیات ساختمانی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
business type operation
U
عملیات تجارتی
offenses
U
عملیات تعرضی
operations personal
U
پرسنل عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
process chart
U
نقشه عملیات
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
earthworks
U
عملیات خاکی
closing
U
خاتمه عملیات
offensive
U
عملیات افندی
operation map
U
نقشه عملیات
operation overlay
U
کالک عملیات
plan of action
U
طرح عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
phase
U
مرحله عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
terrain
U
زمین عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
parallel operation
U
عملیات موازی
phased
U
مرحله عملیات
phases
U
مرحله عملیات
offensives
U
عملیات افندی
hostilities
U
عملیات خصمانه
actions
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
hostility
U
عملیات خصمانه
rescue operation
U
عملیات نجات
night operations
U
عملیات شبانه
radius
U
شعاع عملیات
psychological operations
U
عملیات روانی
operation center
U
مرکز عملیات
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
flow chart
U
شمای عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
operating program
U
برنامه عملیات
subversive
U
عملیات براندازی
pseudooperation
U
شبه عملیات
subversives
U
عملیات براندازی
offenses
U
عملیات افندی
dry run
U
عملیات جنگی
war room
U
اتاق عملیات
covert operations
U
عملیات مخفی
countermine
U
عملیات ضد مین
campaigned
U
عملیات جنگی
rehearsals
U
تکرار عملیات
espial
U
عملیات جاسوسی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
campaigning
U
عملیات جنگی
external operation
U
عملیات خارجی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
campaigns
U
عملیات جنگی
campaign
U
عملیات جنگی
operation manager
U
مدیر عملیات
divert action
U
عملیات مخالف
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
rehearsal
U
تکرار عملیات
theater of operations
U
صحنه عملیات
destructive operation
U
عملیات مخرب
deputy for operations
U
معاونت عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
delaying action
U
عملیات تاخیری
delay action
U
عملیات تاخیری
earth work
U
عملیات خاکی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
scope
U
منظور از عملیات
scope
U
هدف عملیات
regions
U
ناحیه عملیات
f.of operations
U
حوزه عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
continuity of operations
U
مداومت عملیات
infiltration
U
عملیات نفوذی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
finishing
U
عملیات تکمیل
concrete operations
U
عملیات عینی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
formal operations
U
عملیات صوری
combat information center
U
اطاق عملیات
harassing actions
U
عملیات ایذایی
region
U
ناحیه عملیات
surface treatment
U
عملیات سطحی
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
immediate action
U
عملیات فوری
initiative
U
ابتکار عملیات
Military operations.
U
عملیات نظامی
operations research
U
تحقیق در عملیات
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
terminal operations
U
عملیات بارانداز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com