English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
counter battery U عملیات ضد اتشبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batteries U اتشبار
battery U اتشبار
counter battery U ضد اتشبار
spitfire U اتشبار
fiery U اتشبار
headquarters battery U اتشبار ارکان
battery center U مرکز اتشبار
separate battery U اتشبار مستقل
battery executive U افسرتیر اتشبار
cross fire U اتشبار متقاطع
hostile battery U اتشبار دشمن
battery commander U فرمانده اتشبار
firing battery U اتشبار تیر
counter battery criteria U خط مشی ضد اتشبار
counterbattery fire U تیر ضد اتشبار
headquarters battery U اتشبار قرارگاه
battery headquarters U ارکان اتشبار
battery defense U پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
battery executive U افسر اجرائیات اتشبار
suspect battery U اتشبار مشکوک دشمن
battery U اتشبار صدای طبل
batteries U اتشبار صدای طبل
safety card U کارت تامین اتشبار
firing battery U اتشبار تیراندازی کننده
battery groung pattern U طرح گسترش توپهای اتشبار
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
saluting battery U توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatment U عملیات
treatments U عملیات
operations U عملیات
operation U عملیات
op U عملیات
phases U مرحله عملیات
deputy for operations U معاونت عملیات
destructive operation U عملیات مخرب
continuity of operations U مداومت عملیات
closing U خاتمه عملیات
divert action U عملیات مخالف
offensive U عملیات افندی
concept of operations U تدبیر عملیات
computer operation U عملیات کامپیوتر
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
combat information center U اطاق عملیات
dry run U عملیات جنگی
phasing U مراحل عملیات
campaigns U عملیات جنگی
espial U عملیات جاسوسی
terrain U زمین عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
countermine U عملیات ضد مین
sabotage U عملیات تخریبی
counter military U ضد عملیات نظامی
covert operations U عملیات مخفی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotages U عملیات تخریبی
concrete operations U عملیات عینی
delay action U عملیات تاخیری
covert operations U عملیات پنهانی
sabotaging U عملیات تخریبی
delaying action U عملیات تاخیری
infiltration U عملیات نفوذی
phased U مرحله عملیات
earthworks U عملیات خاکی
phase U مرحله عملیات
denial operations U عملیات ممانعتی
continuity of operations U تسلسل عملیات
hostility U عملیات خصمانه
offence U عملیات افندی
offence U عملیات تعرضی
airmobile operations U عملیات هوارو
amphibious operation U عملیات اب خاکی
hostilities U عملیات خصمانه
area of operation U منطقه عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
delays U عملیات تاخیری
offenses U عملیات تعرضی
offenses U عملیات افندی
action deferred U تامل در عملیات
air operations U عملیات هوایی
actions U عملیات جنگی
actions U جنگ عملیات
action U عملیات جنگی
airborne battlefield U عملیات هوابرد
delaying U عملیات تاخیری
delay U عملیات تاخیری
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
action U جنگ عملیات
block operation U عملیات بلوک
offensives U عملیات افندی
building operations U عملیات ساختمانی
business type operation U عملیات تجارتی
business type operation U عملیات کامپیوتری
centre of activities U مرکز عملیات
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
flow chart U شمای عملیات
autonomous operation U عملیات مستقل
autonomous operation U عملیات ازاد
base of operations U پایگاه عملیات
base operation U عملیات پایگاهی
radius U شعاع عملیات
subversives U عملیات براندازی
subversive U عملیات براندازی
flow charts U شمای عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
process chart U نقشه عملیات
operating program U برنامه عملیات
night operations U عملیات شبانه
nature of the operation U ماهیت عملیات
finishing U عملیات تکمیل
Construction works . U عملیات ساختمانی
manual operation U عملیات دستی
initiative U ابتکار عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
serial operation U عملیات سری
logical operations U عملیات منطقی
limiting operation U عملیات محدودکننده
pseudooperation U شبه عملیات
spial U عملیات جاسوسی
immediate action U عملیات فوری
string operation U عملیات رشتهای
surface treatment U عملیات سطحی
operation center U مرکز عملیات
psychological operations U عملیات روانی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
rescue operation U عملیات نجات
plan of action U طرح عملیات
parallel operation U عملیات موازی
over the beach operations U عملیات کرانهای
over the beach operations U عملیات ساحلی
operations room U اتاق عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
scene of action U صحنه عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
operation overlay U کالک عملیات
scope U هدف عملیات
operation map U نقشه عملیات
operation manager U مدیر عملیات
synchronous operation U عملیات همزمان
hot dogging U عملیات نمایشی
campaign U عملیات جنگی
external operation U عملیات خارجی
terminal operations U عملیات بارانداز
rehearsals U تکرار عملیات
terminal operations U عملیات اسکلهای
Military operations. U عملیات نظامی
f.of operations U حوزه عملیات
theater of operations U صحنه عملیات
harassing actions U عملیات ایذایی
thermal treatment U عملیات گرمایی
global operation U عملیات سراسری
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
war room U اتاق عملیات
formal operations U عملیات صوری
flight operations U عملیات پرواز
rehearsal U تکرار عملیات
campaigned U عملیات جنگی
earth work U عملیات خاکی
scope U منظور از عملیات
regions U ناحیه عملیات
heat treatment U عملیات حرارتی
campaigning U عملیات جنگی
region U ناحیه عملیات
road reconnaissance U عملیات شناسایی جاده ها
agendum U دستورکار برنامهء عملیات
reconnoiter U عملیات اکتشافی کردن
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
cycle U دوره عملیات یابازی
retrograde movement U عملیات عقب روی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com