Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
offence
U
عملیات تعرضی
offenses
U
عملیات تعرضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counteroffensive
U
تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operations
U
عملیات
operation
U
عملیات
treatments
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
covert operations
U
عملیات پنهانی
campaign
U
عملیات جنگی
dry run
U
عملیات جنگی
earth work
U
عملیات خاکی
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
centre of activities
U
مرکز عملیات
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
external operation
U
عملیات خارجی
espial
U
عملیات جاسوسی
divert action
U
عملیات مخالف
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
business type operation
U
عملیات تجارتی
building operations
U
عملیات ساختمانی
destructive operation
U
عملیات مخرب
campaigned
U
عملیات جنگی
continuity of operations
U
مداومت عملیات
conversational operation
U
عملیات محاورهای
campaigns
U
عملیات جنگی
covert operations
U
عملیات مخفی
infiltration
U
عملیات نفوذی
countermine
U
عملیات ضد مین
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
concrete operations
U
عملیات عینی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
combat information center
U
اطاق عملیات
deputy for operations
U
معاونت عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
campaigning
U
عملیات جنگی
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
delaying action
U
عملیات تاخیری
delay action
U
عملیات تاخیری
counter military
U
ضد عملیات نظامی
terrain
U
زمین عملیات
actions
U
جنگ عملیات
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
flow chart
U
شمای عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
offenses
U
عملیات افندی
subversive
U
عملیات براندازی
actions
U
عملیات جنگی
offensive
U
عملیات افندی
closing
U
خاتمه عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
phase
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
phases
U
مرحله عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
earthworks
U
عملیات خاکی
subversives
U
عملیات براندازی
radius
U
شعاع عملیات
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
area of operation
U
منطقه عملیات
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
offensives
U
عملیات افندی
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous operation
U
عملیات ازاد
base of operations
U
پایگاه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
offence
U
عملیات افندی
airmobile operations
U
عملیات هوارو
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
hostilities
U
عملیات خصمانه
hostility
U
عملیات خصمانه
action deferred
U
تامل در عملیات
delays
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delay
U
عملیات تاخیری
phasing
U
مراحل عملیات
block operation
U
عملیات بلوک
process chart
U
نقشه عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
operating program
U
برنامه عملیات
scene of action
U
صحنه عملیات
serial operation
U
عملیات سری
night operations
U
عملیات شبانه
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
terminal operations
U
عملیات بارانداز
manual operation
U
عملیات دستی
spial
U
عملیات جاسوسی
logical operations
U
عملیات منطقی
string operation
U
عملیات رشتهای
finishing
U
عملیات تکمیل
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
surface treatment
U
عملیات سطحی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
operation manager
U
مدیر عملیات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
pseudooperation
U
شبه عملیات
plan of action
U
طرح عملیات
psychological operations
U
عملیات روانی
parallel operation
U
عملیات موازی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
operations room
U
اتاق عملیات
rescue operation
U
عملیات نجات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations personal
U
پرسنل عملیات
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
operationally ready
U
حاضر به عملیات
operation overlay
U
کالک عملیات
operation map
U
نقشه عملیات
initiatives
U
ابتکار عملیات
heat treatment
U
عملیات حرارتی
Military operations.
U
عملیات نظامی
war room
U
اتاق عملیات
rehearsals
U
تکرار عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
formal operations
U
عملیات صوری
scope
U
هدف عملیات
rehearsal
U
تکرار عملیات
scope
U
منظور از عملیات
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
harassing actions
U
عملیات ایذایی
regions
U
ناحیه عملیات
global operation
U
عملیات سراسری
region
U
ناحیه عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
f.of operations
U
حوزه عملیات
theater of operations
U
صحنه عملیات
hot dogging
U
عملیات نمایشی
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
initiative
U
ابتکار عملیات
immediate action
U
عملیات فوری
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
road reconnaissance
U
عملیات شناسایی جاده ها
air offensive
U
عملیات افندی هوایی
retrograde movement
U
عملیات عقب روی
aerospace projection operations
U
بالای منطقه عملیات
agendum
U
دستورکار برنامهء عملیات
resumption of hostilities
U
از سر گیری عملیات خصمانه
reconnoiters
U
عملیات اکتشافی کردن
stability
U
عملیات ارام سازی
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
reconnoitring
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitre
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter
U
عملیات اکتشافی کردن
psychological warfare
U
عملیات جنگ روانی
retirement
U
عملیات عقب روی
staging area
U
منطقه شروع عملیات
sidewalk superintendent
U
نافر عملیات ساختمانی
surface treatment
U
عملیات سطح رویه
tactical air operation
U
عملیات تاکتیکی هوایی
tactical concept
U
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical operation center
U
مرکز عملیات تاکتیکی
tactical plan
U
طرح عملیات تاکتیکی
tactical plan
U
طرح عملیات نظامی
stability operations
U
عملیات ارام سازی
spial officer
U
افسر عملیات جاسوسی
amphibious demonstration
U
عملیات نمایشی اب خاکی
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
cycle
U
دوره عملیات یابازی
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
cycled
U
دوره عملیات یابازی
shortest operating time
U
کوتاهترین زمان عملیات
cycles
U
دوره عملیات یابازی
solution heat treatment
U
عملیات حرارتی محلول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com