English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay rezder U عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
endomorph U بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
garbage U داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
illiterate U عامی
laywoman U زن عامی
laic U عامی
layman U عامی
laymen U عامی
secular U عامی
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
pirated U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirating U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirates U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirate U کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
thread U ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
threads U ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
layman U شخص عامی
laymen U شخص عامی
granny knot U گره عامی
lay U غیر حرفهای عامی
vulgarian U ادم عامی و پست
lays U غیر حرفهای عامی
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
groundling U ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
double coincidence of wants U زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
smalltalk U یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
churchgoers U مذهبی
religious U مذهبی
churchgoer U مذهبی
churchly U مذهبی
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
sects U فرقه مذهبی
sect U فرقه مذهبی
holidays U تعطیل مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
clergymen U عالم مذهبی
semireligious U نیمه مذهبی
service book U کتب مذهبی
clergyman U عالم مذهبی
neologize U مذهبی بودن
ritual U تشریفات مذهبی
holiday U تعطیل مذهبی
religious tenets U عقاید مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
religiose U مذهبی بودن
devout U مذهبی عابد
religionism U غیرت مذهبی
R.E U تحصیلات مذهبی
spirituality U روحیه مذهبی
guru U معلم مذهبی
pontifex U شورای مذهبی
dogmatism U تعصب مذهبی
gurus U معلم مذهبی
revivals U جنبش مذهبی
revival U جنبش مذهبی
religiosity U تعصب مذهبی
tenet U متعقدات مذهبی
converter U مبلغ مذهبی
religious rites U شعائر مذهبی
missionaries U مبلغ مذهبی
missionary U مبلغ مذهبی
religious matters U مسائل مذهبی
holy day U تعطیل مذهبی
priggism U تعصب سخت مذهبی
psalm U سرود مذهبی خواندن
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
holyday U روز تعطیل مذهبی
crusading U جنگ مذهبی نهضت
crusaded U جنگ مذهبی نهضت
crusade U جنگ مذهبی نهضت
pauli U اصول مذهبی پولس
psalms U سرود مذهبی خواندن
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
hymnbook U کتاب سرود مذهبی
psalter U سرود مذهبی مزامیر
crusades U جنگ مذهبی نهضت
Mother Superior U رئیس بنیاد مذهبی
catechisms U تعلیم ودستور مذهبی
traditor U خائن در امر مذهبی
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
catechism U تعلیم ودستور مذهبی
catechism U پرسش نامه مذهبی
cantor U اواز خوان مذهبی
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
Mother Superiors U رئیس بنیاد مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
wowser U مذهبی و خرده گیر
catechetic U وابسته به تعالیم مذهبی
rite U مراسم تشریفات مذهبی
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
taboo U منع یانهی مذهبی
revivalism U اصول بیداری مذهبی
swami U رهبر مذهبی هندی
tabu U منع یانهی مذهبی
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
synods U مجلس منافره مذهبی
taboos U منع یانهی مذهبی
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
indoctrinated U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinating U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sacrilegious U مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
indoctrinate U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indifferentism U لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
menology U سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
Scientology U ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
dogmatize U تعصب مذهبی نشان دادن
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
druze U یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
simoniac U خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
gregorian chant U سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
vicarages U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
vicarage U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
the r. U مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
revealed religion U مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
month's mind U ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
service U اداره
gestion U اداره
bureaus U اداره
bureau U اداره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com