English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (8621 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thread U نخ
thread U ریسمان
thread U قیطان
thread U رزوه شیارداخل پیچ ومهره
thread U شیار برجستگی
thread U رگه
thread U رشته
thread U نخ کردن
thread U بند کشیدن
thread U نخ کشیدن به
thread U موجی کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U رشته رشته شدن
thread U مثل نخ باریک شدن
thread U سیم
thread U دندانه
thread U پیچ کردن
thread U دنده دار کردن مارپیچ
thread U دنده پیچ
thread U نخ یاقیطان
thread U زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
thread U فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
thread U ساختاری که در آن هر گره اشاره گری به گره دیگر دارد
thread U برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
warp thread U تارشیاری
weft thread U ریسمانتاریشکل
hang by a thread <idiom> U
thread trimmer U آرایندهنخ
thread take-up lever U اهرم بالا-پائینبرندهنخ
rubber thread U ریسمانلاستیکی
trapezoidal thread U دندههای ذوزنقهای
thread the needle U پاس دقیق از بین مدافعان
metallic thread U نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
sewing thread U نخ خیاطی
thread guide U راهنماینخ
death thread U تهدید به مرگ
thread fineness U [ضریبی جهت تعیین کیفیت نخ]
thread fineness U نمره نخ
thread fineness U ظرافت نخ
thread count U [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
thread bare U فرش کهنه
silver thread U نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
thread tap U قلاویز
stepped thread U کولاس پیچی ناقص
acme thread شیار ذوزنقه ای
external thread U دنده خارجی
english thread U پیچ و مهره انگلیسی
direction of thread U جهت پیچ
direction of thread U سوی پیچش پیچ
cut a thread U پیچ تراشیدن
butterss thread U شیار اره
angular thread U پیچ تحت زاویه
angular thread U پیچ وی شکل
air thread U لعاب خورشید
air thread U مخاط شیطان
gold thread U گلابتون زر
nut thread U پیچ مهره
stepped thread U پیچ ناقص کولاس
inside thread U مارپیچ داخلی
inside thread U دنده داخلی قلاویز
stair thread U کف پله
mercury thread U مارپیچ جیوهای
screw thread U پای پیچ
screw thread U حدیده
Our life is hanging by a thread . U زندگی مابه تار مویی بند است
left hand thread U پیچ چپ گرد
thread rubber separator U میانگیر نخدار
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
Recent search history Forum search
0It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com