Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
factor of production
U
عامل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
factor cost
U
هزینه عامل تولید
factor cost
U
قیمت تمام شده عامل تولید
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
marginal productivity law
U
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
Novell
U
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
physiocratic system
U
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
two input firm
U
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
Other Matches
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
factor
U
عامل
parameter
U
عامل
parameters
U
عامل
acting
U
عامل
factors
U
عامل
active
U
عامل
operant
U
عامل
devices
U
عامل
device
U
عامل
operating
U
عامل
agencies
U
عامل
propellants
U
عامل
propellant
U
عامل
agents
U
عامل
principals
U
عامل
operator
U
عامل
attorney
U
عامل
coagent
U
هم عامل
propellent
U
عامل
functionery
U
عامل
attorneys
U
عامل
agent
U
عامل
operators
U
عامل
assignee
U
عامل
agent representative
U
عامل
agency
U
عامل
doer
U
عامل
doers
U
عامل
procurator
U
عامل
elements
U
عامل
v factor
U
عامل وی
actions
U
عامل
action
U
عامل
procurators
U
عامل
element
U
عامل
principal
U
عامل
operative
U
عامل
operatives
U
عامل
managing director
U
مدیر عامل
igniting agent
U
عامل احتراق
pull device
U
عامل کششی
parasiticide
U
عامل طفیلی کش
operating systems
U
سیستم عامل
precipitating factor
U
عامل اشکارساز
OS
U
سیستم عامل
agents
U
واسطه عامل
precipitant
U
عامل رسوب
noises
U
عامل مخل
noise
U
عامل مخل
managing directors
U
مدیر عامل
operating system
U
سیستم عامل
agents
U
عامل اطلاعاتی
psychochemical agent
U
عامل عصبی
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
operating system/
U
سیستم عامل دو
pesticides
U
عامل ضد طاعون
pesticide
U
عامل ضد طاعون
operating handle
U
دستگیره عامل
operating agency
U
شعبه عامل
interleave factor
U
عامل جاگذاری
hypo
U
عامل محرک
mouthpiece
U
سخنگو عامل
insurance agent
U
عامل بیمه
impelent
U
عامل محرک
idle characters
U
کاراکترهای عامل
factors
U
عامل مشترک
mouthpieces
U
سخنگو عامل
lacrimatory factor
U
عامل اشک زا
agent
U
عامل اطلاعاتی
masking agent
U
عامل پوشاننده
leaven
U
عامل کارگر
agent
U
واسطه عامل
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
leavening
U
عامل کارگر
passive
U
غیر عامل
leavens
U
عامل کارگر
passives
U
غیر عامل
human factor
U
عامل انسانی
factor
U
عامل مشترک
limiting factor
U
عامل محدودکننده
preventive
U
عامل جلوگیری
structure factor
U
عامل ساختار
potential
U
عامل بالفعل
potential
U
عامل بالقوه
disbursing officer
U
افسر عامل
executives
U
مدیر عامل
developer agent
U
عامل فهور
blowing agent
U
عامل پف کننده
executive
U
مدیر عامل
coefficient
U
عامل مشترک
common factor
U
عامل مشترک
dispersing agent
U
عامل پاشنده
reactor
U
عامل واکنش
reactors
U
عامل واکنش
accountable disbursing officer
U
افسر عامل
dual agent
U
عامل دو جانبه
distractor
U
عامل حواسپرتی
distilled mustard
U
عامل خردلی
combination influence
U
عامل ترکیبی
coefficients
U
عامل مشترک
cyanogen agent
U
عامل سیانید
active element
U
عنصر عامل
active material
U
مواد عامل
addition agent
U
عامل افزودنی
adhesion agent
U
عامل چسبندگی
working fluid
U
سیال عامل
air entraining agent
U
عامل هوادهنده
anticrop agent
U
عامل ضد غلات
active defense
U
دفاع عامل
acting company
U
شرکت عامل
demasking agent
U
عامل عریانساز
aborticide
U
عامل سقط
depressant
U
عامل پریشانی
blister agent
U
عامل تاول زا
biological agent
U
عامل زیستی
absorbing agent
U
عامل جذب
biological agent
U
عامل میکربی
press
U
عامل موثر
acid function
U
عامل اسیدی
be-all and end-all
U
عامل عمده
growth factor
U
عامل رشد
general factor
U
عامل عمومی
galactogogue
U
عامل شیرزایاشیرافزا
fusing agent
U
عامل ذوب
unique factor
U
عامل یگانه
foaming agent
U
عامل کف زای
chemical agent
U
عامل شیمیایی
safety factor
U
عامل تامین
fixing agent
U
عامل تثبیت
active defense
U
پدافند عامل
bleaching agent
U
عامل رنگبر
presses
U
عامل موثر
absorbent
U
عامل جذب
reducer
U
عامل کم کننده
reducing agent
U
عامل کاهنده
releasing agent
U
عامل رهاکننده
potential
<adj.>
U
عامل بالقوه
sealant
U
عامل درزگیر
self execuiting
U
عامل فی نفسه
firing device
U
عامل منفجرکننده
prime mover
U
عامل محرک کل
characteristic action
U
عامل مشخصه
prime movers
U
عامل محرک کل
factor of safety
U
عامل اطمینان
factor of safety
U
عامل تامین
effective
U
عامل موثر
extrinsic factor
U
عامل خارجی
executive agent
U
عامل اجرایی
factoring
U
عامل یابی
sense organ
U
عامل احساس
factorization
U
عامل بندی
factoring agent
U
عامل تنزیل
chelating agent
U
عامل کی لیت ساز
network operating system
U
سیستم عامل شبکه
combination influence
U
مکانیسم عامل مرکب
break bulk agent
U
عامل تفکیک محصولات
confusion agent
U
عامل گیج کننده
antiplant agent
U
عامل ضد رویش گیاهان
complexing agent
U
عامل کمپلکس کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com