Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
check point
U
علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
deathlon
U
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
javelin throw
U
پرتاب نیزه
throwing the javelin
U
پرتاب نیزه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
spearfishing
U
ماهیگیری با پرتاب نیزه
throwing circle
U
دایره پرتاب نیزه
javelin
U
زوبین پرتاب نیزه
spearfish
U
ماهیگیری با پرتاب نیزه
spear gun
U
وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
hop step
U
طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
alley oop shot
U
پرتاب نزدیک سبد
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
near point
U
نقطه نزدیک
commitment position
U
نقطه پرتاب بمب ضدزیردریایی
stopboard
U
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
midpoints
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoint
U
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
throwing sector
U
نقطه فرود وسیله پرتاب شده
drop point
U
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
computed air release point
U
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
ducks and drakes
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
grains
U
نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
fair catch
U
بل گرفتن توپ لگدزده یا بلندشده از زمین یا پرتاب شده
filler weld
U
جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stand
U
قرار گرفتن
stymieing
U
قرار گرفتن
lied
U
قرار گرفتن
stymies
U
قرار گرفتن
lies
U
قرار گرفتن
stymied
U
قرار گرفتن
stymie
U
قرار گرفتن
lie
U
قرار گرفتن
cheats
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheat
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
pews
U
درنیمکت قرار گرفتن
pew
U
درنیمکت قرار گرفتن
surmounted
U
بالا قرار گرفتن
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
surmount
U
بالا قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
surmounts
U
بالا قرار گرفتن
surmounting
U
بالا قرار گرفتن
colocate
U
کنار هم قرار گرفتن
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
emotionalize
U
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
attitudes
U
حالت قرار گرفتن رفتار
equitant
U
رویهم قرار گرفتن برگها
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
attitude
U
حالت قرار گرفتن رفتار
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
feel the pinch
<idiom>
U
در تنگنای مالی قرار گرفتن
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
in one's good books (graces)
<idiom>
U
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
overlie
U
قرار گرفتن خفه کردن
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
snug
U
بطور دنج قرار گرفتن
poise of head
U
وضع قرار گرفتن سر روی تن
alignments
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
bearing direction
U
جهت قرار گرفتن یاطاقان
point of fall
U
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
take cover
U
پشت جان پناه قرار گرفتن
haul defilade
U
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
luggage compartment
U
محل قرار گرفتن جامه دان
in situ
U
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifles
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlapped
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
overlaps
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
venation
U
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
trifle
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlap
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
appose
U
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
superimposes
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
chopped
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
pillow
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
pillows
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
superimposing
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
superimpose
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
unwarned exposed
U
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
quivered
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quivering
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quiver
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
interferes
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivers
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfere
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
preorbital
U
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
plan range
U
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
When the water rise above ones head ,one fathom is.
<proverb>
U
آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole
U
نیزه پرش با نیزه
poles
U
نیزه پرش با نیزه
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
cover off
U
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com