Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recurrent
U
راجعه بازگشت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
returnee
U
بازگشت کننده
returnees
U
بازگشت کننده
relapsing fever
U
تب راجعه
tick fever
U
تب راجعه
revolving
U
راجعه
real
U
ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
evertor
U
عضله برون گرداننده عضله راجعه
recoveries
U
بازگشت
recovery
U
بازگشت
adverence
U
بازگشت
relapsing
U
بازگشت
relapses
U
بازگشت
relapsed
U
بازگشت
relapse
U
بازگشت
returns
U
بازگشت
returning
U
بازگشت
flyback
U
بازگشت
returned
U
بازگشت
return
U
بازگشت
hark back
U
بازگشت
regression
U
بازگشت
recursion
U
بازگشت
reversion
U
بازگشت
recesses
U
بازگشت
recess
U
بازگشت
recessions
U
بازگشت
recession
U
بازگشت
return interval
U
دوره بازگشت
reference
U
بازگشت مرجع
references
U
بازگشت مرجع
homing pigeon
U
بازگشت کبوتر
returning
U
اعاده بازگشت
carriage return
U
بازگشت نورد
come back
U
بازگشت بازیگر
returns
U
اعاده بازگشت
retrace time
U
دوره بازگشت
returned
U
اعاده بازگشت
return
U
اعاده بازگشت
return to zero
U
بازگشت به صفر
retrace interval
U
دوره بازگشت
return to zero
U
با بازگشت به صفر
return key
کلید بازگشت
return address
U
نشانی بازگشت
return account
U
حساب بازگشت
chare
U
کردن بازگشت
homing pigeons
U
بازگشت کبوتر
repercussions
U
بازگشت پسزنی
regression
U
بازگشت به گذشته
retrace period
U
دوره بازگشت
come around
U
بازگشت کردن به
charring
U
کردن بازگشت
repatriates
U
بازگشت به وطن
rz
U
بازگشت به صفر
cr
U
بازگشت نورد
reentry point
U
نقطه بازگشت
char
U
کردن بازگشت
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
cannot
U
بازگشت شود به کن
chars
U
کردن بازگشت
repatriating
U
بازگشت به وطن
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
repatriated
U
بازگشت به وطن
reversibility
U
بازگشت پذیری
recursivity
U
خاصیت بازگشت
repatriate
U
بازگشت به وطن
electron recoil
U
بازگشت الکترون
curtain call
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
references
U
کتاب بس خوان بازگشت
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
reversible figures
U
شکلهای بازگشت پذیر
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
nrz
U
بدون بازگشت به صفر
kickback power supply
U
توان اور بازگشت
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
curtain calls
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
flyback power supply
U
توان اور بازگشت
activating
U
بازگشت بازیگر به زمین
activates
U
بازگشت بازیگر به زمین
activated
U
بازگشت بازیگر به زمین
non return to zero
U
بدون بازگشت به صفر
activate
U
بازگشت بازیگر به زمین
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
reversible perspective
U
نمای بازگشت پذیر
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
ball retour track
U
مسیر بازگشت گوی بولینگ
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
circulates
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriate
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
circulate
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriated
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
U
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
roll forward
U
, با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
U
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
denationalization
U
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
exits
U
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit
U
در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
postliminum
U
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
swapped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
U
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
boeckl
U
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com