Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
off the trail
U
دوراز خط
far
U
دوراز
out of harm's way
U
دوراز اسیب
not ahunderd mails flom
U
نه چندان دوراز
away
U
دوراز خارج
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
off shore fisheries
U
شیلات دوراز کرانه
under hatches
U
زیر عرشه دوراز نظر مرده
outside
U
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outsides
U
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
wide
U
تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wider
U
تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
backwoods
U
اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
widest
U
تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
ab
U
پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
pinion
U
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinions
U
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinioning
U
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
ready line
U
خط انتظار
expectance
U
انتظار
expectations
U
انتظار
expectation
U
انتظار
prospected
U
انتظار
prospects
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
expectantly
U
با انتظار
anticipation
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
prospect
U
انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
expectancy table
U
جدول انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
expectative
U
مورد انتظار
ante-chamber
U
اتاق انتظار
anticipative
U
درحالت انتظار
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
cooling period
U
زمان انتظار
aspiration level
U
سطح انتظار
half pay
U
حق انتظار خدمت
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
wait state
U
حالت انتظار
wait state
U
وضعیت انتظار
wait time
U
زمان انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
waiting-room
U
اتاق انتظار
in prospect
U
انتظار داشته
in prospective
U
انتظار داشته
inopinate
U
انتظار نداشته
reception rooms
U
اتاق انتظار
redezvous
U
محل انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
reception room
U
اتاق انتظار
ante-rooms
U
اطاق انتظار
standbys
U
حالت انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
standby
U
حالت انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
waiting-room
U
اطاق انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting lists
U
لیست انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
lobbied
U
سالن انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
lobby
U
سالن انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
to look forward to
U
انتظار داشتن
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
expected value
U
ارزش مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
a further 50 are in prospect
U
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr
U
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com