Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
double
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled up
U
دوبار چرخش کامل ژیمناست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
half circle
U
چرخش نمیدایره ژیمناست
wraparound
U
چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
full
U
چرخش با پشتک کامل
fullest
U
چرخش با پشتک کامل
pirouettes
U
چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
pirouette
U
چرخش کامل بدن روی یک پا پارالل
three sisty
U
چرخش کامل 063 درجه بدن موج سوار
pat lowe
U
جهش با چرخش کامل از یک پا و فرود روی پای دیگر
stalder circle
U
چرخش کامل بدورمیله بدون تماس پاها بامیله
loop jump
U
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
mapes
U
چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
it occurs twice a day
U
روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
tow
U
دوبار
tows
U
دوبار
twice
U
دوبار
doubled up
U
دوبار
doubled
U
دوبار
double
U
دوبار
semimonthly
U
ماهی دوبار
biyearly
U
سالی دوبار
biweekly
U
هفتهای دوبار
semi weekly
U
هفتهای دوبار
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
relive
U
دوبار زندگی کردن
relived
U
دوبار زندگی کردن
relives
U
دوبار زندگی کردن
reliving
U
دوبار زندگی کردن
We've already been burglarized twice.
U
[خانه ]
ما را دوبار دزد زد.
reecho
U
دوبار منعکس شدن
double bogey
U
دوبار کسب امتیاز
Once bitten,twice shy.
<proverb>
U
یک بار گزش ,دوبار ترس .
biannual
U
سالی دوبار دوسال یکبار
vellicate
U
دوبار دودفعه دو مرتبه دوبرابر
gymnast
U
ژیمناست
gymnasts
U
ژیمناست
not up
U
توپ دوبار به زمین خورده دبل
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
fullest
U
چرخیدن ژیمناست
leaps
U
جهش ژیمناست
leap
U
جهش ژیمناست
full
U
چرخیدن ژیمناست
leaped
U
جهش ژیمناست
pull bread
U
مغز نان تازه که دوبار به پزندتا سرخ شود
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
landings
U
فرود ژیمناست به زمین
cut
U
درو زدن ژیمناست
cuts
U
درو زدن ژیمناست
stag leap
U
پرش پا باز ژیمناست
tumbler
U
ژیمناست زمینی کار
straddle vault
U
پرش پا باز ژیمناست
stutz
U
عقبگرد جلو ژیمناست
tumblers
U
ژیمناست زمینی کار
toe stand
U
ایستادن ژیمناست روی نوک پا
croup
U
انتهای خرک نزدیک ژیمناست
monkey hang
U
اویزان شدن ژیمناست با یک دست
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
support
U
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
swing half turn
U
تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
dismounting
U
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismount
U
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
single leg balance
U
حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
english hand balance
U
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
dismounts
U
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
upper arm hang
U
اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
spots
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
muscle up
U
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
spot
U
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
split lean
U
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
near side
U
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
swan scale
U
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
planche
U
وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
mag
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
coffee grinders
U
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder
U
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
extends
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
dish rag
U
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
extend
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
mags
U
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
extending
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
U
بطور کامل کامل
stockli
U
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
coulomb's law
U
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
seated
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats
U
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
tinsica
U
چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
revolutions
U
چرخش
whirling
U
چرخش
whirls
U
چرخش
whirlpool
U
چرخش اب
rotation
U
چرخش
whirlpools
U
چرخش اب
revolution
U
چرخش
levorotation
U
چرخش به چپ
whirled
U
چرخش
wrenches
U
چرخش
gyration
U
چرخش
volte-face
U
چرخش
head rolling
U
سر چرخش
volte face
U
چرخش
wrench
U
چرخش
twirl
U
چرخش
twirled
U
چرخش
twirling
U
چرخش
twirls
U
چرخش
wrenched
U
چرخش
whirl
U
چرخش
gyrations
U
چرخش
wheels
U
چرخش
rotational
U
چرخش
troll
U
چرخش
spins
U
چرخش
trolls
U
چرخش
spin
U
چرخش
swirls
U
چرخش
circulation
U
چرخش
swirled
U
چرخش
turns
U
چرخش
wheeling
U
چرخش
circulations
U
چرخش
swirling
U
چرخش
turn
U
چرخش
swirl
U
چرخش
wheel
U
چرخش
spin
U
چرخش توپ
vertical scrolling
U
چرخش عمودی
upturn
U
چرخش ببالا
varimax rotation
U
چرخش واریماکس
upright spin
U
چرخش ایستاده
upward rotation
U
چرخش رو به بالا
conrotatory motion
U
چرخش همسو
high spin
U
چرخش زیاد
compass swing
U
چرخش خط محوری
concentricity
U
دقت چرخش
cyclostat
U
دستگاه چرخش
body english
U
چرخش بی اختیار
disrotatory motion
U
چرخش ناهمسو
spin
U
چرخش به سرعت
turn-off
U
محل چرخش
angle of rotation
U
زاویه چرخش
turn off
U
محل چرخش
revolutions
U
چرخش دوران
gyoradius
U
شعاع چرخش
fractional turn
U
چرخش کسری
revolution
U
چرخش دوران
turnabout
U
چرخش به یک طرف
turnabouts
U
چرخش به یک طرف
radius of gyration
U
شعاع چرخش
williamson turn
U
چرخش ویلیامسون
spins
U
چرخش توپ
spins
U
چرخش به سرعت
forward dive
U
شیرجه رو به اب با چرخش
axis of rotation
U
محور چرخش
turn-offs
U
محل چرخش
free rotation
U
چرخش ازاد
twist
U
چرخش بدن
number of revolutions
U
چرخش بر دقیقه
universal
U
با چرخش ازاد
radius of giration
U
شعاع چرخش
quartimax rotation
U
چرخش کوارتیماکس
roll
U
چرخش گردش
proper rotation
U
چرخش متعارف
pivot ship
U
ناو چرخش
pivot point
U
مرکز چرخش
rev
U
چرخش بر دقیقه
rpm
U
چرخش بر دقیقه
pick and roll
U
ایجاد سد و چرخش
revs per minute
U
چرخش بر دقیقه
turning points
U
نقطه چرخش
specific rotation
U
چرخش ویژه
twists
U
چرخش بدن
sidespin
U
چرخش توپ
sidespin
U
چرخش انحرافی
sidespin
U
چرخش بیک سو
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
rotational speed
U
سرعت چرخش
rolls
U
چرخش گردش
rotational speed
U
چرخش بر دقیقه
rotational post
U
شغل در چرخش
rotatable
U
چرخش پذیر
rolled
U
چرخش گردش
turning point
U
نقطه چرخش
pivoting
U
قابل چرخش
revolutions per minute
U
چرخش بر دقیقه
helicopters
U
چرخش در هوا
kick turn
U
نیم چرخش
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
tumbles
U
چرخش اشفتگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com