Perdic | خطاهای شخص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 34 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	personal error U	خطاهای شخص

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	burst U	گروهی از خطاهای پیاپی .
	bursts U	گروهی از خطاهای پیاپی .
	corruption U	خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
	monitor U	سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
	monitored U	سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
	monitors U	سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
	detect U	سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
	detected U	سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
	detecting U	سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
	detects U	سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
	preventative U	بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
	diagnostic U	نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
	safety net U	وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
	safety nets U	وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
	cat U	استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
	cats U	استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
	preventive U	بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
	fault U	یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
	faulted U	یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
	faults U	یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
	compensating errors U	خطاهای خنثی کننده
	debugger U	نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
	diagnostics U	تعوابع یا آزمایشاتی که به کاربر کمک میکند خطاهای سخت افزاری یا نرم افزاری را پیداکند
	incidental errors U	خطاهای اتفاقی
	minimax U	روشی برای کم کردن خطاهای یک فرایند
	personal error U	خطاهای انفرادی افراد
	ripple through effect U	نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
	rounding errors U	خطاهای ناشی از سرراست کردن
	slips in youth U	خطاهای جوانی
	tean foul U	خطاهای فنی
	technical infringement U	خطاهای فنی
	troubleshoot U	1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
	abuse U	[خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy