English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stoppage in transitu U حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
right of stoppage in transitu U حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
back wardation U تعیین اجل برای بایع
vendors U بایع
sellers U بایع
vendor U بایع
seller U بایع
vender U بایع طواف
vender's lien U حق حبس بایع در معامله اراضی
shipments U مال التجاره
merchandise U مال التجاره
stock in trade U مال التجاره
stocked U مال التجاره
stock U مال التجاره
shipment U مال التجاره
trade description U اوصاف مال التجاره
good U سود مال التجاره
appropriation of goods U ضبط مال التجاره
fire sale U فروش مال التجاره حریق زده
best seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-seller U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers U پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
forwarding merchant U کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
seller's option to duble U خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
on the block <idiom> U فروخته شده
duble option U خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
under the counter <idiom> U مخفیانه فروخته شدن
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
fast moving stock U کالایی که به سرعت فروخته میشود
off-market <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
loss leader U کالایی که با ضرر فروخته میشود
sold U فروخته شده بفروش رفته
over the counter U خارج از بورس فروخته شده
outside [stock exchange] <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
over-the-counter <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
baulk U امتناع
declinature U امتناع
refusal U امتناع
refusals U امتناع
ex. dividend سهمی که پس از پرداخت سود آن فروخته شده
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
abstained U امتناع کردن
baulks U امتناع ورزیدن
abstain U امتناع کردن
abstains U امتناع کردن
refusals U ابا امتناع
balk U امتناع ورزیدن
balked U امتناع ورزیدن
balking U امتناع ورزیدن
balks U امتناع ورزیدن
baulked U امتناع ورزیدن
baulking U امتناع ورزیدن
abstaining U امتناع کردن
refused U امتناع نپذیرفتن
refuse U امتناع نپذیرفتن
refuses U امتناع نپذیرفتن
rejcet U امتناع کردن از
contumacy U امتناع از حضوردردادگاه
refusing U امتناع نپذیرفتن
refusal U ابا امتناع
reest U امتناع کردن
dunnage U کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
extradition U استرداد
recoveries U استرداد
reimbursement U استرداد
reimbursements U استرداد
recuperation U استرداد
refund U استرداد
refunded U استرداد
restitution U استرداد
refunds U استرداد
refunding U استرداد
recovery U استرداد
withdrawals U استرداد
render U استرداد
rendered U استرداد
renders U استرداد
reclamation U استرداد
withdrawal U استرداد
reclaimation U استرداد
restoration U استرداد
right of reversion U حق استرداد
unalienable <adj.> U غیر قابل امتناع
inevitable <adj.> U غیر قابل امتناع
indispensable <adj.> U غیر قابل امتناع
absolute <adj.> U غیر قابل امتناع
inevitable U غیر قابل امتناع
unalterable <adj.> U غیر قابل امتناع
inalienable <adj.> U غیر قابل امتناع
celibacy U بی شوهری امتناع از ازدواج
bundled software U نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
retraxit U استرداد دعوی
withdrawal of a case U استرداد دعوی
rebates U استرداد وجه
rebate U استرداد وجه
claim for restitution U دعوی استرداد
irremediable U غیرقابل استرداد
retractions U انقباض استرداد
reclaimable U قابل استرداد
recovery U استرداد جبران
retraction U انقباض استرداد
extradition U استرداد مجروحین
recoveries U استرداد جبران
extradition U استرداد مجرمین
recvery U استرداد وصول
ejectment U دعوای استرداد
extradition of criminals U استرداد مجرمین
forbore U دست برداشت امتناع کرد
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
irretrievability U عدم قابلیت استرداد
requisitions U واست استرداد مجرم
drawback U استرداد حقوق گمرکی
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
requisitioning U واست استرداد مجرم
irresponsible U غیر قابل استرداد
requisitioned U واست استرداد مجرم
requisition U واست استرداد مجرم
recusancy U سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusance U سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
repayment guarantee U ضمانت استرداد پیش پرداخت
extradition U استرداد محرمین بدولت متبوعه
foreign excess U تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
irretrievable U غیر قابل استرداد باز نیافتنی
bundling U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle U بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
replevin U طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
tea is sold by the kilogramme U چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
goldbrick U جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
oem U Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
theft bote U استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com