English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
tonnage U حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
customs duties U حقوق گمرکی
customs tariff U حقوق گمرکی
custom duties U حقوق گمرکی
customs dutios U حقوق گمرکی
customs duty U حقوق گمرکی
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
drawback U برگشت حقوق گمرکی
dutiable U مشمول حقوق گمرکی
duties free U معاف از حقوق گمرکی
preferential duties U حقوق گمرکی امتیازی
drawback U استرداد حقوق گمرکی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
countervailing duties U حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duty U حقوق گمرکی جبرانی
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
custom U حقوق گمرکی گمرک
drawbacks U برگشت حقوق گمرکی
import surcharge U حقوق گمرکی اضافه
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
Customs and Excise U اداره حقوق و عوارض گمرکی
duties on buyer's account U حقوق گمرکی به عهده خریداراست
duties paid U حقوق گمرکی پرداخت شده
prohibitive tariff U حقوق گمرکی منع کننده
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
ddp U paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
discriminating tariff U شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
prices U ارزش پولی کالا
price U ارزش پولی کالا
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
proportionality U نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار
demonetization U تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
custom tariff U تعرفه گمرکی
customs duty U تعرفه گمرکی
bonded ware house U انبار گمرکی
custom union U اتحادیه گمرکی
treaty duty U حق متعارف گمرکی
bonded good U کالای گمرکی
customs agent U نماینده گمرکی
customs duty U عوارض گمرکی
customs union U اتحادیه گمرکی
clearance U ترخیص گمرکی
tariff U تعرفه گمرکی
customs tariff U تعرفه گمرکی
tariffs U تعرفه گمرکی
debenture U گواهینامه گمرکی
customs duties U عوارض گمرکی
customs entry form U افهارنامه گمرکی
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
tariffs U عوارض تعرفه گمرکی
quayage U عوارض گمرکی و دریایی
tariff U عوارض تعرفه گمرکی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
customs declaration U اظهار نامه گمرکی
customs broker U واسطه امور گمرکی
duty free U معاف از عوارض گمرکی
customs declaration U افهار نامه گمرکی
brussels nomenclature U تعرفه گمرکی بروکسل
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
to bear any customs duties U هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
Do you have nothing to declare? U آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
to bear all customs duties and taxes U تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
protective tariffs U تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
benelux U اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
begger my neighbour policy U سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
commodities U کالا
cargoes U کالا
cargo U کالا
article U کالا
mercery U کالا
wares U کالا
goods U کالا
traffick U کالا
produce U کالا
produced U کالا
produces U کالا
articles U کالا
object of sale U کالا
ware U کالا
merchandise U کالا
stuffs U کالا
materials U کالا
mattered U کالا
matters U کالا
stuff U کالا
trafficked U کالا
traffic U کالا
mattering U کالا
stuffed U کالا
good U کالا
material U کالا
chattel U کالا
product U کالا
products U کالا
matter U کالا
traffics U کالا
commodity U کالا
trafficking U کالا
commodity broker U دلال کالا
commodities exchange U بورس کالا
stowage U انبار کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodity flow U جریان کالا
inventory U صورت کالا
commodity code U شماره کالا
commodity code U رمز کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity exchange U بورس کالا
commodity code U علامت کالا
storeroom U انبار کالا
stock room U انبار کالا
stock requisition U درخواست کالا
commodity broker U واسطه کالا
inventory U موجودی کالا
collection of goods U دریافت کالا
commodity U کالا جنس
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
barter U دادوستد کالا
bartered U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
barters U دادوستد کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
warehouse U انبار کالا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com