Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preserve
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserves
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
preserving
U
حفظ یا محافظت کردن باقی نگهداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preserves
U
باقی نگهداشتن
preserving
U
باقی نگهداشتن
preserve
U
باقی نگهداشتن
sustain
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained
U
پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
shields
U
محافظت کردن
shelter
U
محافظت کردن
sheltering
U
محافظت کردن
sheltered
U
محافظت کردن
shield
U
محافظت کردن
guards
U
محافظت کردن
protect
U
محافظت کردن
protecting
U
محافظت کردن
shelters
U
محافظت کردن
protects
U
محافظت کردن
guarding
U
محافظت کردن
guard
U
محافظت کردن
cares
U
محافظت کردن مراقبت
care
U
محافظت کردن مراقبت
cared
U
محافظت کردن مراقبت
to screen
[from]
U
[با پرده]
محافظت کردن
[از]
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
propping
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
prop
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped
U
نگهداشتن پشتیبانی کردن
to screen one's eyes from the sun
U
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
tally
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallied
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying
U
تطبیق کردن حساب نگهداشتن
eat one's cake and have it too
<idiom>
U
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
residue check
U
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
keeps
U
اداره کردن محافظت کردن
guarding
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
keep
U
اداره کردن محافظت کردن
guard
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
guards
U
محافظت کردن نگهبانی کردن
screened
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screens
U
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
conservation
U
محافظت
preservation
U
محافظت
care
U
محافظت
cared
U
محافظت
cares
U
محافظت
protection
U
محافظت
sheltering
U
محافظت حمایت
thermal protection
U
محافظت حرارتی
shelters
U
محافظت حمایت
normal maintenance
U
محافظت عادی
stickability
U
قابلیت محافظت
copy protection
U
محافظت از کپی
preservation
U
محافظت جلوگیری
shelter
U
محافظت حمایت
preserve wood
U
محافظت چوب
sheltered
U
محافظت حمایت
reserved words
U
کلمههای محافظت شده
The Physics of Radiation Protection
U
فیزیک محافظت از پرتو
right of self preservation
U
حق محافظت از سرحدات خود
Health physics
U
فیزیک محافظت از پرتو
protected storage
U
حافظه محافظت شده
protected storage
U
انباره محافظت شده
security
U
محافظت شده یا رمزدار
hold on
U
نگهداشتن
to keep in d.
U
نگهداشتن
to hold in restraint
U
نگهداشتن
saves
U
نگهداشتن
to take into custody
U
نگهداشتن
sustained
U
نگهداشتن
retaining
U
نگهداشتن
sustain
U
نگهداشتن
retained
U
نگهداشتن
imprison
U
نگهداشتن
retains
U
نگهداشتن
retain
U
نگهداشتن
preserving
U
نگهداشتن
sustains
U
نگهداشتن
preserves
U
نگهداشتن
reserve
U
نگهداشتن
imprisons
U
نگهداشتن
retention
U
نگهداشتن
imprisoning
U
نگهداشتن
holds
U
نگهداشتن
hold
U
نگهداشتن
reserves
U
نگهداشتن
reserving
U
نگهداشتن
preserve
U
نگهداشتن
bate
U
نگهداشتن
save
U
نگهداشتن
saved
U
نگهداشتن
protective
U
زره حفافتی محافظت کننده
protected passed pawn
U
پیاده رونده محافظت شده
sabbattize
U
سبت نگهداشتن
snubs
U
نگهداشتن طناب
chin
U
زیرچانه نگهداشتن
chins
U
زیرچانه نگهداشتن
snub
U
نگهداشتن طناب
station keeping
U
در خط نگهداشتن ناو
have custody of
U
امانت نگهداشتن
lock
U
محکم نگهداشتن
secure
U
محکم نگهداشتن
fid
U
بامیله نگهداشتن
retraining
U
نگهداشتن در ندامتگاه
snubbed
U
نگهداشتن طناب
snubbing
U
نگهداشتن طناب
locks
U
محکم نگهداشتن
hold over
<idiom>
U
طولانی نگهداشتن
tong
U
باانبر نگهداشتن
count out
<idiom>
U
بیرون نگهداشتن
secures
U
محکم نگهداشتن
over-
U
باقی
over
U
باقی
unprotected
U
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
parkas
U
نوعی کت برای محافظت از باد و باران
to block a ball
U
نگهداشتن توپ در بازی
float
U
روی اب نگهداشتن شناور
grab
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
wage freeze
U
ثابت نگهداشتن دستمزد
maintained
U
نگهداشتن برقرار داشتن
surges
U
تحت کشش نگهداشتن
l support
U
نگهداشتن بصورت زاویه
grabbed
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
maintains
U
نگهداشتن برقرار داشتن
desiccate
U
در جای خشک نگهداشتن
grabs
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
floats
U
روی اب نگهداشتن شناور
surged
U
تحت کشش نگهداشتن
locked up
U
زیر قفل نگهداشتن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
maintain
U
نگهداشتن برقرار داشتن
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
keep up
<idiom>
U
درشرایط عالی نگهداشتن
floated
U
روی اب نگهداشتن شناور
to choke down
U
بزحمت دردل نگهداشتن
surge
U
تحت کشش نگهداشتن
To hold (keep) a secret close to ones chest.
U
رازی درسینه نگهداشتن
grabbing
U
گرفتن چیزی و نگهداشتن آن
scantling
U
باقی مانده
come through
U
باقی ماندن
gleanings
U
ریزه باقی
conservation force
U
نیروی باقی
survive
U
باقی بودن
leaving
U
باقی گذاردن
debris
U
باقی مانده
surplus
U
باقی مانده
reopens
U
باقی بودن
reopening
U
باقی بودن
reopened
U
باقی بودن
aliquant
U
باقی اورنده
to leave behind
U
باقی گذاردن
reopen
U
باقی بودن
surpluses
U
باقی مانده
to be on the safe side
U
باقی نباشد
remainder
U
باقی مانده
to be in arrear
U
باقی داربودن
leave
U
باقی گذاردن
holdover
U
باقی مانده
storing
U
می باقی می ماند
behinds
U
باقی کار
behind
U
باقی دار
behind
U
باقی کار
impressed
U
باقی گذاردن
organzine
U
ابریشم باقی
holdovers
U
باقی مانده
remnant
U
باقی مانده
survives
U
باقی بودن
otherworld
U
عالم باقی
impressing
U
باقی گذاردن
impresses
U
باقی گذاردن
behinds
U
باقی دار
survived
U
باقی بودن
impress
U
باقی گذاردن
remains
U
باقی مانده
left over
U
باقی مانده
extant
U
باقی مانده
hold over
U
باقی ماندن
surviving
U
باقی بودن
remnants
U
باقی مانده
out of
<idiom>
U
باقی نمانده
dregs
U
باقی مانده
store
U
می باقی می ماند
breakers
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker
U
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
card up one's sleeve
<idiom>
U
برای روز مبادا نگهداشتن
cross support
U
نگهداشتن بدن بحالت صلیب
to safeguard
[against]
U
امن نگهداشتن
[علیه]
[در برابر]
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
variables
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
trailed
U
اثرپا باقی گذاردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com