Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
break
U
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
breaks
U
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
send off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off
U
حرکت اسبها از دروازه شروع
post time
U
زمان شروع اسبدوانی
slow gait
U
چهارنعل کوتاه با حرکت اسب به چپ و راست
starting gate
U
دروازه شروع
white hope
U
بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
gates
U
دروازه شروع اسکی
gate
U
دروازه شروع اسکی
flops
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
U
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
sortie
U
شروع حرکت
sorties
U
شروع حرکت
underway
U
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
mounts
U
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mount
U
شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
sailing date
U
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
wraparound
U
حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
block time
U
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
word wrap
U
حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
k day
U
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pug
U
بوکسور
pugs
U
بوکسور
pugilist
U
بوکسور
boxer
U
بوکسور
fighters
U
بوکسور
fighter
U
بوکسور
seconds
U
مددکار بوکسور
seconded
U
مددکار بوکسور
prize-fighter
U
بوکسور مشتزن
second
U
مددکار بوکسور
gladiator
U
بوکسور حرفهای
prizefighter
U
بوکسور حرفهای
gladiators
U
بوکسور حرفهای
seconding
U
مددکار بوکسور
handlers
U
مددکار بوکسور
palooka
U
بوکسور بی استعداد
handler
U
مددکار بوکسور
club fighter
U
بوکسور باشگاهی
southpaw
U
بوکسور چپ دست
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
edward j. neil award
U
جایزه بوکسور ممتاز سال
catcher
U
بوکسور ناشی کتک خور
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
set up
U
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
handles
U
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle
U
اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
scampers
U
چهارنعل
scamper
U
چهارنعل
scampered
U
چهارنعل
scampering
U
چهارنعل
cantering
U
چهارنعل
canter
U
چهارنعل
cantered
U
چهارنعل
canters
U
چهارنعل
gallop
U
چهارنعل
galloped
U
چهارنعل
gallops
U
چهارنعل
racked
U
چهارنعل کوتاه
rack
U
چهارنعل کوتاه
wracked
U
چهارنعل کوتاه
wracks
U
چهارنعل کوتاه
tantivy
U
برو چهارنعل
racks
U
چهارنعل کوتاه
scampers
U
چهارنعل دودیدن
gallop
U
چهارنعل رفتن
galloped
U
چهارنعل رفتن
galloping
U
چهارنعل رونده
galloping inflation
U
تورم چهارنعل
scamper
U
چهارنعل دودیدن
scampered
U
چهارنعل دودیدن
scampering
U
چهارنعل دودیدن
canter
U
چهارنعل کوتاه
cantered
U
چهارنعل کوتاه
brattle
U
تاخت چهارنعل
gallops
U
چهارنعل رفتن
cantering
U
چهارنعل کوتاه
canters
U
چهارنعل کوتاه
circuits
U
پیست اسبدوانی
circuit
U
پیست اسبدوانی
cantered
U
گامی شبیه چهارنعل
canters
U
گامی شبیه چهارنعل
cantering
U
گامی شبیه چهارنعل
canter
U
گامی شبیه چهارنعل
boy
U
سوارکار مسابقه اسبدوانی
grasses
U
چمن مسیر اسبدوانی
conditions
U
مقررات و شرایط اسبدوانی
boys
U
سوارکار مسابقه اسبدوانی
turf
U
پیست چمن اسبدوانی
grass
U
چمن مسیر اسبدوانی
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
start off
U
شروع کردن شروع شدن
lope
U
چهارنعل طبیعی و راحت اسب
loped
U
چهارنعل طبیعی و راحت اسب
lopes
U
چهارنعل طبیعی و راحت اسب
loping
U
چهارنعل طبیعی و راحت اسب
gallopade
U
چهارنعل روی چهار نعل
free legged
U
بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
post-
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posted
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posts
U
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
highweight handicap
U
مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
flat race
U
مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
training track
U
مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
stretch
U
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretched
U
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretches
U
قسمت اخر مسیر اسبدوانی
early foot
سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
clubhouse turn
U
انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
condition book
U
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
turfman
U
صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
handride
U
اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
patrol judge
U
داور برج طول مسیر اسبدوانی
barriers
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier
U
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
analyze
U
جداکردن
chop
U
جداکردن
chopped
U
جداکردن
dissevere
U
جداکردن
dissociate
U
جداکردن
dissociates
U
جداکردن
dissociating
U
جداکردن
disuniting
U
جداکردن
to break off
U
جداکردن
to pull to pieces
U
از هم جداکردن
exsind
U
جداکردن
disunite
U
جداکردن
disunited
U
جداکردن
disunites
U
جداکردن
isolating
U
جداکردن
exscind
U
جداکردن
isolates
U
جداکردن
isolate
U
جداکردن
touse
U
جداکردن
sunder
U
جداکردن
to break apart
U
جداکردن
dismembering
U
جداکردن
dismembers
U
جداکردن
dissever
U
جداکردن
unzips
U
جداکردن
unzipping
U
جداکردن
lixiviate
U
جداکردن
unzip
U
جداکردن
unzipped
U
جداکردن
dismembered
U
جداکردن
disassociating
U
جداکردن
part
U
جداکردن
disject
U
جداکردن
dispart
U
جداکردن
disassociate
U
جداکردن
disassociated
U
جداکردن
disassociates
U
جداکردن
dismember
U
جداکردن
steeplechases
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
speeding
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
steeplechase
U
اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
excide
U
مجزاکردن جداکردن
ravel
U
از هم جداکردن الیاف
to hew asunder
U
ازهم جداکردن
unpick
U
کندن - جداکردن
excerpts
U
برگزیدن و جداکردن
declass
U
جداکردن از طبقه
to unravel woven
[knitted]
fabric
U
از هم جداکردن
[الیاف]
leading
U
جداکردن سطرها
excerpt
U
برگزیدن و جداکردن
change of leg
U
وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
analyse
U
موشکافی کردن جداکردن
analyses
U
موشکافی کردن جداکردن
analysing
U
موشکافی کردن جداکردن
analyzed
U
موشکافی کردن جداکردن
analyzes
U
موشکافی کردن جداکردن
analyzing
U
موشکافی کردن جداکردن
analysed
U
موشکافی کردن جداکردن
abstracts
U
جداکردن تجزیه کردن
abstracting
U
جداکردن تجزیه کردن
abstract
U
جداکردن تجزیه کردن
divides
U
پخش کردن جداکردن
to draw out
U
بیرون کشیدن جداکردن
divide
U
پخش کردن جداکردن
extend
U
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com