English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (6567 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
racked U چنگک جا لباسی
racked U بار بند
racked U جاکلاهی
racked U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked U شکنجه
racked U چرخ دنده دار
racked U عذاب دادن
racked U رنج بردن
racked U بشدت کشیدن
racked U دندانه دار کردن
racked U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
racked U طاقچه
racked U قفسه
racked U توری مشبک اشغال گیر
racked U ردیف
racked U قفسه مهمات و وسایل
racked U طاقچه مقر
racked U میله دندانه دار
racked U قطاع دندانه دار
racked U اشغال گیر
racked U به هم بستن
racked U چهارنعل کوتاه
racked U شکنجه کردن
racked U خون مستاجررا در شیشه کردن
racked U چارچوب
racked U میله رنده
racked U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
racked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
racked with pain U شکنجه کردن
racked with pain U نسق کردن اندامهای
racked with pain U کشیدن معذب داشتن
I racked ( cudgeled ) my brain to find a solution . U به مغزم فشارآوردم تا راه حلی پیدا کنم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com