Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stop charge regulation
U
تنظیم با قطع جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tuner
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuners
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
penstock
U
دریچه مخصوص تنظیم جریان اب
turnaround time
U
مدت زمانی تنظیم جهت جریان داده در سیستم یک طرفه
weather helm
U
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
high burst ranging
U
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
regulation
U
تنظیم
alignments
U
تنظیم
alignment
U
تنظیم
timing
U
تنظیم
regularization
U
تنظیم
spreading
U
تنظیم
set out
U
تنظیم
shaping regulating
U
تنظیم
calibration
U
تنظیم
formulation
U
تنظیم
adjustments
U
تنظیم
adjustment
تنظیم
regulable
U
تنظیم پذیر
to make out
U
تنظیم کردن
rheostat regulation
U
تنظیم با رئوستا
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
range calibration
U
تنظیم مسافت
to draw up
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
range adjustment
U
تنظیم مسافت
regiment
U
تنظیم کردن
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
regiments
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
adjust
U
تنظیم کردن
to put in to shape
U
تنظیم کردن
regularizer
U
تنظیم کننده
regulating switch
U
کلید تنظیم
regulating valve
U
سوپاپ تنظیم
adjusts
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم تطبیق
trigger control
U
تنظیم با ماشه
adjustments
U
تنظیم کردن
tuneable
U
تنظیم پذیر
thermostatic regulation
U
تنظیم با دماپای
thermoregulation
U
تنظیم دمایی
tunably
U
تنظیم پذیر
tunable
U
تنظیم پذیر
stup string
U
رشته تنظیم
thermoregulation
U
تنظیم حرارت
check
U
دریچه تنظیم
regulating
U
تنظیم کردن
adjustment
U
تنظیم کردن
set screw
U
پیچ تنظیم
set the watch
U
تنظیم نگهبانی
set up
U
تنظیم کردن
setting ring
U
حلقه تنظیم
regulates
U
تنظیم کردن
checks
U
دریچه تنظیم
spark setting
U
تنظیم جرقه
speed adjustment
U
تنظیم سرعت
checked
U
دریچه تنظیم
range adjustment
U
تنظیم برد
jack screw
U
پیچ تنظیم
regulators
U
تنظیم کننده
adjusability
U
قابلیت تنظیم
adjusting point
U
نقطه تنظیم
regulator
U
تنظیم کننده
adjusted
U
تنظیم شده
regulation
U
پهنه تنظیم
initial adjustment
U
تنظیم صفر
inductive tuning
U
تنظیم پرمئابیلیته
inductive tuning
U
تنظیم القائی
indicement
U
تنظیم ادعانامه
adjustable
U
قابل تنظیم
hand regulation
U
تنظیم با دست
family planning
U
تنظیم خانواده
adjustment of fire
U
تنظیم تیر
adjustment of rools
U
تنظیم غلطک
cam type regulation
U
تنظیم بادامکی
carburetor adjustment
U
تنظیم کاربراتور
cascade control
U
تنظیم زنجیری
check gate
U
دریچه تنظیم
check valve
U
شیر تنظیم
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
corrector
U
تنظیم کننده
caliper setting
U
تنظیم پرگار
expanded contrast
U
تنظیم کنتراست
body alinement
U
تنظیم بدن
frequency tuning
U
تنظیم فرکانس
air adjustment
U
تنظیم هوا
framer
U
تنظیم کننده
focusing control
U
تنظیم تمرکز
automatic regulation
U
تنظیم خودکار
fine setting
U
تنظیم میکرومتری
fine setting
U
تنظیم دقیق
fine adjustment
U
تنظیم دقیق
crystal control
U
تنظیم با بلور
purity adjustment
U
تنظیم خلوص
indictments
U
تنظیم کیفرخواست
conduction
U
هدایت تنظیم
attend
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
attends
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
indictments
U
تنظیم ادعانامه
indictment
U
تنظیم کیفرخواست
indictment
U
تنظیم ادعانامه
formulated
U
تنظیم کردن
pressure regulator
U
شیر تنظیم
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
timing
U
تنظیم وقت
variability
U
قابلیت تنظیم
preset
U
پیش تنظیم
precision adjustment
U
تنظیم دقیق
pilot valve
U
سوپاپ تنظیم
regularize
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
method of drawing up
U
طرز تنظیم
make out
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
line regulator
U
تنظیم کننده
levelling screw
U
پیچ تنظیم
frame
U
تنظیم کردن
classifies
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
fine adjustment
U
تنظیم فریف
formulates
U
تنظیم کردن
lay down
U
تنظیم کردن
voltage regulation
U
تنظیم ولتاژ
alignments
U
صف بندی تنظیم
alignments
U
تنظیم انطباق
calibrated
U
تنظیم کردن
alignment
U
تنظیم انطباق
alignment
U
صف بندی تنظیم
adjustable
U
تنظیم پذیر
depth adjustment
تنظیم عمیق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com