Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
device
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
acoutrement
U
تجهیزات
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
rigged
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
outfit
U
تجهیزات حفاری
plant
U
تجهیزات کارگاه
critical materials
U
تجهیزات مهم
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
plants
U
تجهیزات کارگاه
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
mobilization
U
تجهیزات قوا
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
handling equipment
U
تجهیزات بار
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
technical equipment
U
تجهیزات فنی
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
radar equipment
U
تجهیزات رادار
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
outfits
U
تجهیزات حفاری
war material
U
تجهیزات جنگی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
U
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundle
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
U
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
shifts
U
انتقال
displacement
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
transfer check
U
انتقال
transmission
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
metabasis
U
انتقال
marque
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
assignment
U
انتقال
assignments
U
انتقال
mittimus
U
انتقال
shift
U
انتقال
shifted
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
transference
U
انتقال
transfers
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
transition
U
انتقال
transitions
U
انتقال
devolution
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
downloading
U
انتقال
transfer
U
انتقال
conductance
U
انتقال
transferring
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
shift
U
انتقال
move
U
انتقال
conveys
U
انتقال
transportation
U
انتقال
translation
U
انتقال
migration
U
انتقال
translations
U
انتقال
turn over
U
انتقال
intuition
U
انتقال
convey
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
transformation
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
conduction
U
انتقال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com