Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revived
U
احیا کردن احیا شدن
revives
U
احیا کردن احیا شدن
revive
U
احیا کردن احیا شدن
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
oils
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oil
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
cutting oil
U
روغن سردکننده روغن برش
oil can
U
حلب روغن , روغن دان
creosoting
U
روغن قیر روغن قطران
creosotes
U
روغن قیر روغن قطران
creosoted
U
روغن قیر روغن قطران
creosote
U
روغن قیر روغن قطران
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
reduction
U
احیا
resurrection
U
احیا
restoration to life
U
احیا
reductions
U
احیا
regeneration
U
احیا
reclamation
U
احیا
revivals
U
احیا
vigil
U
احیا
vigils
U
احیا
reductional
U
احیا
vivification
U
احیا
resuscitation
U
احیا
revival
U
احیا
raclaim
U
احیا کردن
deoxidize
U
احیا کردن
regenerative
U
احیا کننده
reducer
U
احیا کننده
vivify
U
احیا کردن
reviver
U
احیا کننده
resusctate
U
احیا کردن
restore to life
U
احیا کردن
rehabilitate
U
احیا یاتجدید کردن
reconstruct
U
از نوساختن احیا کردن
reductant
U
عامل احیا کننده
cultivation of waste land
U
احیا اراضی موات
rehabilitating
U
احیا یاتجدید کردن
reconstructing
U
از نوساختن احیا کردن
reconstructs
U
از نوساختن احیا کردن
rehabilitates
U
احیا یاتجدید کردن
rehabilitated
U
احیا یاتجدید کردن
revivalism
U
اصالت احیا مذهب
reconstructed
U
از نوساختن احیا کردن
neoclassic
U
احیا کننده سبکهای قدیمی
deoxidizing slag
U
سرباره یا شلاکه احیا شده
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
equipment
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
accouterments
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
fixture
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
device
U
تجهیزات
acoutrement
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
handling equipment
U
تجهیزات بار
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
war material
U
تجهیزات جنگی
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
technical equipment
U
تجهیزات فنی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
critical materials
U
تجهیزات مهم
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
mobilization
U
تجهیزات قوا
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
radar equipment
U
تجهیزات رادار
plants
U
تجهیزات کارگاه
plant
U
تجهیزات کارگاه
outfits
U
تجهیزات حفاری
outfit
U
تجهیزات حفاری
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
resurrected
U
احیا کردن رستاخیز کردن
resurrecting
U
احیا کردن رستاخیز کردن
resurrect
U
احیا کردن رستاخیز کردن
resurrects
U
احیا کردن رستاخیز کردن
fallout
U
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
bundles
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
clurified or run butter
U
روغن
ointments
U
روغن
greasing
U
روغن
ointment
U
روغن
ghee
U
روغن
ghi
U
روغن
brilliantine
U
روغن مو
bandoline
U
روغن مو
dopes
U
روغن
greased
U
روغن
unction
U
روغن
greaser
U
روغن زن
unguent
U
روغن
bandolin
U
روغن مو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com