Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to stop the bus
U
جلوی اتوبوس را گرفتن
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Is there a bus into town?
U
آیا اتوبوس برای شهر هست؟
Is there a bus to the airport?
U
آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
to ride on the bus
U
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
back up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt
U
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back-up
U
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
Which bus do I take for the opera?
U
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Which bus do I take to Victoria Station?
U
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
run-up
[start-up]
U
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
stop and go
U
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
enlist
U
برای سربازی گرفتن
enlisting
U
برای سربازی گرفتن
enlists
U
برای سربازی گرفتن
extra cover
U
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks
U
برای ... هفته قرض گرفتن
catch at
U
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
gig
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs
U
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
telescope
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
to hog
<idiom>
U
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
bass bug
U
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
moved
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect
U
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
To have design on someone . To malign someone .
U
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
telescopes
U
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
moves
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything
U
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
carry
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
cp
U
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carries
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
carried
U
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
prize fight
U
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
disables
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
bid
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
bids
U
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disable
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disabling
U
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dead letter box
U
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
decoying
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
little go
U
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
decoys
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoyed
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoy
U
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
provisor
U
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle
U
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
ATC
U
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
braid
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gauging rod
U
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
braids
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
U
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter
U
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
bused
U
اتوبوس
omnibus
U
اتوبوس
busses
U
اتوبوس
bus
U
اتوبوس
bussed
U
اتوبوس
bussing
U
اتوبوس
buses
U
اتوبوس
Bus line number 8.
U
اتوبوس خط ۸.
omnibuses
U
اتوبوس
busing
U
اتوبوس
a bus
U
اتوبوس
to take a sample of blood
U
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
runs
U
دویدن
double
U
دویدن
races
U
دویدن
Running
<adj.>
U
دویدن
raced
U
دویدن
doubled up
U
دویدن
race
U
دویدن
doubled
U
دویدن
run
U
دویدن
to run through
U
دویدن
Airbuses
U
اتوبوس هوایی
trolley bus
U
اتوبوس برقی
trolley car
U
اتوبوس برقی
trolleybus
U
اتوبوس برقی
minibuses
U
اتوبوس کوچک
bus bay
U
ایستگاه اتوبوس
Airbus
U
اتوبوس هوایی
bus driver
U
راننده اتوبوس
bus terminal
U
ایستگاه اتوبوس
space time
U
اتوبوس فضایی
trolley buses
U
اتوبوس برقی
queues
U
صف اتوبوس و غیره
queued
U
صف اتوبوس و غیره
queue
U
صف اتوبوس و غیره
carfare
U
کرایه اتوبوس
bus stops
U
ایستگاه اتوبوس
I went by bus.
U
من با اتوبوس رفتم.
I drove the bus.
U
من اتوبوس را راندم.
to go by bus
U
با اتوبوس رفتن
bus stop
U
ایستگاه اتوبوس
to ride on the bus
U
با اتوبوس رفتن
queueing
U
صف اتوبوس و غیره
body
U
اطاق اتوبوس
bodies
U
اطاق اتوبوس
leaps
U
جستن دویدن
cursorial
U
مستعد دویدن
on the go
<idiom>
U
مشغول دویدن
run for it
<idiom>
U
به ضرب دویدن
scuttled
U
بسرعت دویدن
jogged
U
اهسته دویدن
footrace
U
مسابقه دویدن
outrunning
U
در دویدن جلوافتادن
outruns
U
در دویدن جلوافتادن
jogging
U
اهسته دویدن
roil
U
دنبال هم دویدن
jogs
U
اهسته دویدن
to bolt
U
با سرعت دویدن
scuttling
U
بسرعت دویدن
jog
U
اهسته دویدن
outrun
U
در دویدن جلوافتادن
scuttles
U
بسرعت دویدن
tracks
U
مسابقه دویدن
re-ran
U
دوباره دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
runout
U
محوطه دویدن
tracked
U
مسابقه دویدن
track
U
مسابقه دویدن
scuttle
U
بسرعت دویدن
trig
U
تر وتمیز دویدن
winder
U
دویدن سریع
running with the ball
U
با توپ دویدن
leaped
U
جستن دویدن
leap
U
جستن دویدن
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
You can take the bus.
U
شا میتوانید با اتوبوس بروید.
Where is the bus stop?
U
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
communication cord
U
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
To interrupt someone. To butt in.
U
تو حرف کسی دویدن
circles
U
دویدن در مسیر منحنی
circling
U
دویدن در مسیر منحنی
sprints
U
با حداکثر سرعت دویدن
long wind
U
طاقت زیاد دویدن
circled
U
دویدن در مسیر منحنی
circle
U
دویدن در مسیر منحنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com